داستان رابین بلفوی یک پستچی در سن تروپه و دوستش ژاندارم فیشله که اصول اکولوژیکی ثابتی دارند. هنگامی که آنها در مورد ساخت و ساز آینده یک کازینو در شهر مطلع می شوند، هر کاری می کنند تا پروژه را متوقف کنند...
در تابستان سال 1976،دختری نوزده ساله به همراه مادر و پدر معلولش به شهر جدیدی نقل مکان می کنند.او به سرعت با "پین پون" آشنا شده و مقدمات ازدواجشان را مهیا می کنند.اما آیا او واقعا عاشق است یا نقشه ای در ذهن خود دارد؟...