داستان رابین بلفوی یک پستچی در سن تروپه و دوستش ژاندارم فیشله که اصول اکولوژیکی ثابتی دارند. هنگامی که آنها در مورد ساخت و ساز آینده یک کازینو در شهر مطلع می شوند، هر کاری می کنند تا پروژه را متوقف کنند...
"آرتور" و "آناتول" دو سارق خرده پا هستند. آنها قصد دارند پولی که توسط قطار از پاریس به بروکسل منتقل می شوند را سرقت کنند. اما نمی دانند که افراد دیگری هم این قصد را دارند و...
لویی- فیلیپ فورشو، مدیرعامل یک شرکت تولیدکننده قایقهای بادبانی، طراحش را اخراج میکند، اما بعداً متوجه میشود که او تنها کسی است که میتواند قرارداد مهمی را با یک مافیای ایتالیایی به دست آورد...
“آنتوان مرچل” قصد مسافرت برای استراحت و حمام افتاب کنار دریا را دارد.او با ماشین خود حرکت می کند که ناگهان به ماشین فردی که صاحب یک شرکت است (لوئی دوفونس) تصادف می کند و ماشین”انتوان” به طور کلی تخریب می شود و ...
گروهی از هواداران فوتبال ایتالیایی برای یک مسابقه به پاریس میآیند، اما بیشتر آنها راههای جداگانهای را برای کشف مناظر، کمی ماجراجویی و شاید حتی یافتن عشق دنبال میکنند...
ژان میشو یک قایقکش است که در نزدیکی گورستان قدیمی قایقها به نام "برا-مورت" زندگی میکند. او عاشق مونیک، دختر یک صاحب قایق ثروتمند است. دختر نیز به او علاقه دارد اما با دیوار تعصبات طبقاتی خانوادهاش برخورد میکند. نزدیکان و عزیزان او واقعاً آمادهاند برای جدا کردن این دو عاشق هر کاری انجام دهند.