Robert Dhéry

در جنوب فرانسه، در یک شهر بسیار کوچک، شهردار، که همچنین صاحب یک قلعه و تعدادی گاوها می باشد، همچنین در انبار شراب با برخی از مردم: داروخانه، دامپزشکی و ...

این فیلم داستان های مختلفی را پیرامون یک آپارتمان در پاریس و افراد مختلفی که در طول سال ها آن را اشغال کرده اند به تصویر می کشد...

سیلو، دختری که معتقد است با دیدن مرگ دو معشوقه اش در شرایط غم انگیز، نفرین شده است، در شهر کارکاسون در جنوب فرانسه با سرپرست فرزندخواندش آقای تولزاک زندگی می کند...

لویی- فیلیپ فورشو، مدیرعامل یک شرکت تولیدکننده قایق‌های بادبانی، طراحش را اخراج می‌کند، اما بعداً متوجه می‌شود که او تنها کسی است که می‌تواند قرارداد مهمی را با یک مافیای ایتالیایی به دست آورد...

مارسل کارگر ساده لوح کارخانه، پس از اینکه یک اتومبیل زیبای آمریکایی را از یک بیوه زن کینه ی میخرد، گرفتار بدبیاری های مکرر میشود...

یک پلیس شهر کوچک ، وقتی به او در مورد رقصیدن زنان در یک نمایش واریته خبر داده می شود ، او این موضوع را بررسی می کند...

کاپیتان یک کشتی یدک‌کش به نام آندره لورن، ده سال قبل با ایوون ازدواج کرد. ایوون مشکل قلبی دارد اما نمی‌خواهد به همسرش بگوید. او آرزو دارد که شوهرش شغلش را ترک کند تا بتوانند به در آرامش و سکوت به زندگی ادامه بدهند...

داستان حول عشق بین "باپتیست" مقلد تئاتر و "کلیر رین" بازیگری زیبا می گردد.او مورد علاقه سه مرد دیگر است.اما داستان با از راه رسیدن "ناتالی" بازیگری که عاشق "باپتیست" است پیچیده تر می شود...