وان پس از شکست حرفه مدلینگش با بدهی هنگفتی به خانه برمی گردد، اما متوجه می شود که رستوران خانواده اش به یک غرفه نودل نزول یافته است. این وضعیت ناامید کننده است تا اینکه یک سرآشپز چیره دست تصمیم می گیرد به خانواده اش کمک کند تا به شکوه بازگردند...
وقتی یک تاجر معروف که ۱۰۰ میلیون دلار به تبهکاران تایپه بدهکار است، ناپدید میشود، دو آدمکش تصمیم میگیرند پسر او، که رهبر یک باند جوانان است، را تعقیب کنند. یک گروه کوچک از خارجیهای امروزی نیز درگیر این ماجرا میشوند.
در دهه ۱۹۲۰، چو و وی، دو جوان روستایی، برای فرار از فقر و استثمار، به شهر چو-فن میروند. این شهر به دلیل معادن طلای خود شهرت دارد و دو جوان به امید ثروتمند شدن، به موج طلا میپیوندند. در این شهر، دو نوع زن وجود دارد: زنان خانهدار سختکوش و زنان تنفروش. زنان خانهدار همیشه در حال تلاش برای تامین معاش خانواده خود هستند و زنان تنفروش نیز در شرایط سختی زندگی میکنند.
بن، یک دانشجوی چینی در ژاپن، عاشق منگ میشود و موافقت میکند که به او کمک کند نواری حاوی اطلاعاتی که میتواند جنگ بین خانوادههای یاکوزا را آغاز کند، ارائه دهد...
فیلم زندگی خانواده "لین" در دوران "وحشت سپید" را به تصویر می کشد.برادر بزرگ خانواده "ون هئونگ" توسط یکی از روسای مافیای شانگهای به قتل می رسد،برادر وسط "ون لئونگ" که از ضربه مغزی رنج می برد در زندان به سر می برد و برادر کوچکتر "ون چینگ" که کر و لال است امید دارد با دوستانش به کوهستان فرار کند...
دختر بزرگ یک خانواده از هم پاشیده و آشفته کار می کند تا خانواده را کنار هم نگه دارد و از خواهر و برادرهای کوچکترش مراقبت کند که در زندگی جنایتکارانه غوطه ور هستند.
“یوان” پس از تمام کردن درس خود در دبیرستان برای کار عازم تایپه می شود. “یون” سال بعد نزد او رفته و با هم سخت کار می کنند تا پول لازم برای ازدواجشان را تهیه کنند. اما “یوان” مجبور می شود به ارتش بپیوندد و “یون” با مردی دیگر ازدواج می کند و…
دو دوست که سیزده سال است همدیگر را ندیده اند دوباره به هم می رسند. یکی پیانیست موفقی است که به تازگی از یک تور اروپایی بازگشته است و دیگری به تازگی یک تجارت جدید راه اندازی کرده است...