Sung Young Chen

سه دانش‌آموز فارغ‌التحصیل به نام‌های ویلی، فتی و یایا که هیچ ایده‌ای در آینده ندارند، اکنون با بزرگترین چالش فراتر از تصورشان روبرو هستند: دوستشان کاکا با یک نوزاد در آغوش از استرالیا بازگشته است!..

   شاین برای شروع سال تحصیلی جدید آماده میشود، شاین جوان جذاب و خوشگل است ، اما کمی غم و افسردگی در چهره او مشهود است چون او والدین خود را در تصادفی وحشتناک از دست داده و حالا تنها در خانه پدری است…

چینگ یک زندانی در هنگ کنگ میباشد ، که برای دیدن پسر خود از زندان فرار می کند تا او را از وضعیت آشفته زندگی اش رهایی دهد...

شخصی فکر می کند یکی از اعضای باند (جردن چان) نباید با دختر رهبر یک گروه دیگر ازدواج کند...

یک دختر جوان به هنگ کنگ سفر می کند تا بتواند عشق واقعی را پیدا کند ولی عده ای مزاحم او می شوند و...

یک بازرس دولتی (اندی لاو) سعی می کند یک شخصیت تایوانی (تونی لیونگ) را که به دنبال یک کرسی سیاسی است سرنگون کند...

اداره و سازمان جراِئم ، درباره گروهی از فروشندگان مواد مخدر تحقیق می کنند که در تایوان هستند . پس از ، از دست دادن زندگی یک پلیس مخفی و پنجاه میلیون دلار پول مواد مخدری که قرض گرفته شده بود ، چاو و لی فروشنده مواد مخدر را در تایوان تعقیب می کنند . چو گرفتار می شود و وانمود می کند که یک فروشنده مواد مخدر در هنگ کنگ است و ...

پدری جوان و پسر کوچکش توسط نیروهای شیطانی محاصره شده اند. آنها در سرتاسر چین سفر کرده و به افراد ضعیف کمک می کنند. آنها باید از تواناییهای خود در مبارزه استفاده کرده و با نیرویی شرور مقابله کنند...

داستان فیلم در مورد زمانه ای از هنگ کنگ است که امپراتوری های مختلف آن را اشغال کرده اند. در این میان انجمنی به نام "انجمن گل قرمز" سعی دارد تا امپراتوری مانچو و متحدانش را سرنگون کند...

بیگانگ، آ گو و آ دوزی نوجوانانی هستند که تمام روز خود را با جنگ و خشونت، تنبیه و بیکاری می‌گذرانند. یک روز، اتفاقی با گرفتن یک کیف حاوی اسلحه و مواد مخدر، به تایپه رفته و به دنبال برادر جی، یکی از دوستان آنها در شهر، هستند...

یک بار دیگر آلن تام و اندی لاو برای کلاهبرداری های بیشتر قمار با هم متحد می شوند...

فیلم زندگی خانواده "لین" در دوران "وحشت سپید" را به تصویر می کشد.برادر بزرگ خانواده "ون هئونگ" توسط یکی از روسای مافیای شانگهای به قتل می رسد،برادر وسط "ون لئونگ" که از ضربه مغزی رنج می برد در زندان به سر می برد و برادر کوچکتر "ون چینگ" که کر و لال است امید دارد با دوستانش به کوهستان فرار کند...

استاد یک تیم آکروباتیک در حال سفر گاز گرفته می شود و به یک خون آشام تبدیل می شود. او شروع به ایجاد وحشت در شهر می کند...