داستان دربارهی گروهی از مزدوران است که در یک بازی تیراندازی اول شخص چند نفره شرکت میکنند. آنها با استفاده از آواتارهای چهرهی نوزادان، باید به عمارتهای افراد ثروتمند و قدرتمند نفوذ کنند و قبل از تمام شدن زمان، تمام رازهای پنهان در این عمارتها را کشف کنند.
داستان فیلم در مورد مردی می باشد که برای پیدا کردن دوست دخترش از چین به هالیوود (آمریکا) سفر می کند و در این سفر با دو فرد دیگر آشنا می شود ولی اوضاع از چیزی که او فکر می کرد بسیار پیچیده تر می شود و …..
سندی پترسون که تاجری میانسال است از دنور راهی میامی می شود تا با زن فریبکاری که هویت او را دزدیده و در قالب خانم خانه دار بی آزاری زندگی می کند، رو به رو شود...
داستان این فیلم که ادامهی قسمتهای قبلی آن است، دربارهی مارکوس بورنت میباشد که اکنون یک بازرس پلیس شده است و همینطور مایک لودی نیز در بحران میانسالی به سر میبرد. آنها به زودی درگیر ماجراهای خطرناکی با یک مزدور آلبانیایی میشوند که…
یک دزد به نام مکدونالد که از میان اعضای تیمش تنها فردی میباشد که زنده مانده است ، دچار فراموشی شده و توسط یک گروه ویژه دستگیر میشود تا به وسیلهی یک داروی آزمایشی پول گمشدهی تیمشان را پیدا کند. اما…
سریال در مورد یک افسر پلیس است که در یک ماموریت زخمی میشود و به حالت اغما میرود و وقتی به هوش می آید متوجه میشود که آدم های اطرافش به موجوداتی وحشتناک تبدیل شده اند. او تصمیم میگرد رهبری گروهی از افراد سالم را برای نابودی آدم های غیر عادی تشکیل دهد و به دنبال خانواده اش بگردد و …
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.