مربي تيم فوتبال فرانسه به قتل رسيده و الماس معروف پلنگ صورتي اش به سرقت رفته است. «دريفوس» (کلاين)، رئيس «کارآگاه کلوزو» (مارتين)، فرصت را مناسب مي بيند تا به شهرت و اعتبار برسد، به خصوص اگر بتواند پرونده را از دست «کلوزو» - که تازه ارتقاي درجه گرفته - در بياورد و خودش آن را حل و فصل کند...
نمايش نامه نويسي که به تراژيک بودن زندگي اعتقاد دارد، براي تشريح ديدگاهش داستان زني به نام «مليندا» (ميچل) را تعريف مي کند و دوستش که خلاف او فکر مي کند، روايتي کمدي از همان داستان را نقل مي کند.
ویتنی و الکس زوج خوشبخت و غیر متاهلی هستند که ۵ ساله با همدیگر زندگی می کنند و قصد ندارند در ازدواج کردن عجله کنند . تا اینکه با شرکت در جشن عروسی یکی از دوستان خود، ویتنی متوجه می شود که رابطه اش با الکس به تدریج کسل کننده و ملالت آور شده است...