داستان در مورد سینتیا، رقصندهای است که در یک куроرت لوکس در جنوب فرانسه زندگی میکند. او به طور اتفاقی با یک زوج مرموز آشنا میشود که یکی از آنها موجودی فرازمینی است و دیگری برده او. این آشنایی منجر به یک رابطه عجیب و غریب میشود.
آقای رابینسون که از زندگی با همسر و مادرش خسته شده است، تصمیم می گیرد به جزیره ای برود و با سه دختر زندگی کند، اما در آنجا با آدم خواران وحشتناکی روبرو می شود.