Lina Romay

مردی متاهل پیش از بازگشت همسرش از تیمارستان، زنی را برای زندگی در خانه‌اش دعوت می‌کند.

زنی پس از کشتن والدینش توسط یک قبیله آمازون بزرگ شده است، با پیوستن به یک سفر به دنبال معبد طلایی مخفی قبیله، به دنبال انتقام مرگ آنها از قبیله است...

یک کشیش به طور مخفیانه شورشیان را در مبارزه با دیکتاتوری نظامی فاسد در کشور آمریکای مرکزی پورتو سانتو رهبری می کند...

سه زوج ماجراجو و پر شر و شور در شهر بنیدورمِ کشور اسپانیا مشغول به انجام کارهای بازیگوشانه و گاهی دردسرساز هستند.

زنی مورد آزار ج.ن.س.ی آسیب‌زا قرار می‌گیرد. با وجود این تجربه تلخ، او دوباره با همسرش صمیمانه ارتباط برقرار می‌کند. او متعاقباً در حین پردازش تأثیر عاطفی حادثه اولیه، روابط ج.ن.س.ی توافقی مختلفی را تجربه می‌کند.

گروهی به دنبال گنجینه پنهان شده توسط ارتش آلمان در صحرای آفریقا هستند، اما با لشکری از زامبی‌های نازی محافظ گنج روبرو می‌شوند...

مردی که ده سال پیش در حمله‌ی یک قبیله‌ی آدم‌خوار، یکی از دست‌های خود و تمام خانواده‌اش را از دست داده بود، اکنون بازمی‌گردد تا دخترش را که در آن زمان نوجوان بود، پیدا کند. اما با صحنه‌ای غیرمنتظره روبه‌رو می‌شود؛ دخترش بزرگ شده و به زنی بلوند و زیبا تبدیل شده که اکنون ملکه‌ی همان قبیله‌ی آدم‌خوار است.

مارگاریتا، تنها شاهد یک قتل بی‌رحمانه، به دلیل شوک ناشی از حادثه دچار فراموشی موقت شده است. او را به یک بیمارستان روانی می‌فرستند، جایی که یک مرد نقابدار به او...

زنی (لینا رومی) به خاطر کشتن پدرش وارد زندانی می شود که در آن زندانیان با تجاوز ، شکنجه و یک نگهبان مواجه می شوند...

پس از مرگ غیرمنتظره یکی از اقوام ثروتمند، خواندن وصیت نامه او گروهی متشکل از اعضای خانواده حریص را برای جمع آوری به عمارتی در کنار دریا می آورد.

داستان در مورد سینتیا، رقصنده‌ای است که در یک куроرت لوکس در جنوب فرانسه زندگی می‌کند. او به طور اتفاقی با یک زوج مرموز آشنا می‌شود که یکی از آن‌ها موجودی فرازمینی است و دیگری برده او. این آشنایی منجر به یک رابطه عجیب و غریب می‌شود.

مردی توسط عشق سابقش لورنا که نیرویی جادویی دارد شکنجه می‌شود...

یک کنتس شرور پس از ترک بیمارستان روانی، دختری زیبا را هدف قرار می‌دهد تا او را فریب داده و نابود کند.