رایلی پس از انتقال به دبیرستان جدید که در آن پدرش معلم انگلیسی است، برای پیدا کردن دوستان تلاش می کند. هنگامی که او با همتای خود یعنی کیلا آشنا می شود، آنها با هم دوستان صمیمی می شوند - تا اینکه رایلی متوجه می شود که کیلا به پدرش وسواس دارد...
دختر بابانوئل راهی کالیفرنیا می شود تا کریسمس آفتابی را تجربه کند. او در یک فروشگاه اسباببازی در حال ورشکستگی کار میکند و به مالک کمک میکند تا تجارتش را احیا کند...