Adrian Sitaru

اُرسولیا، مأمور اجرای قانون در شهر کلوژ-ناپوکا، پایتخت ترانسیلوانیا، مأموریت می‌یابد تا مردی بی‌خانمان را از یک زیرزمین تخلیه کند. این اقدام، عواقب ناگواری به دنبال دارد و اُرسولیا را با یک دوراهی اخلاقی عمیق روبرو می‌سازد که او را در مسیر حل آن به چالش می‌کشد.

این فیلم الهام گرفته از وقایع واقعی است و به یک روزنامه نگار جوان می پردازد که به همراه یک گروه تلویزیونی فرانسوی به رهبری یک گزارشگر ارشد به ترانسیلوانیا می رود تا به پرونده یک فاحشه جوانی که از فرانسه به کشور بازگردانده شده است رسیدگی کند...

داستان دو خواهر و برادر و پدری که پزشک است و چندین اتهام به او وارد است . خانواده ای که در آن هیچ کس مرزی بین آنچه اخلاقی و قانونی است ترسیم نکرد...

داستانی در مورد افرادی حیواناتی را که دوست دارند می خورند و حیواناتی که مردم را بدون قید و شرط دوست دارند. یک خرگوش، یک مرغ، یک گربه، یک سگ و یک کبوتر از زندگی شخصیت های اصلی می گذرند و بر تکامل آنها تأثیر می گذارند...

الکس، در اواسط سی سالگی، شخصیتی کاملاً عصبی دارد. وقتی مادرش به دلیل سکته مغزی در بیمارستان بستری می‌شود، زندگی پسر دلسوزش از مسیر خود خارج می‌شود. در بیمارستان، او خود را در یک باغ وحش انسانیِ مضحک و پر از شخصیت‌های غیرمنتظره و رویدادهای شگفت‌انگیز می‌یابد.