قاتلی سریالی وحشت را در دل ساکنان یکی از مناطق حومه آمریکا انداخته است. نوجوانی به نام "رایلی لاوسن" ناپدید شده و پدر و مادر او با آدمربا ارتباط برقرار می کنند تا اینکه یک مآمور ویژه اف بی آی وارد قضیه می شود...
داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و…
ماجراهای این سریال در یک دبیرستان جریان دارد. به گونهای که در طول سریال دانش آموزها همزمان با درگیری با مسائل درسی و چالشهای روزمره با مسئولان و معلمهای خود، باید طی رقابتهایی از جنس هنر و موسیقی با یکدیگر نیز مسابقه بدهند .
"بری" در نقش آدمکشی کم درآمد و افسرده می باشد. او که در زندگی اش فردی تنهاست با شک و تردید برای قتل یک بازیگر جاه طلب به لس آنجلس سفر می کند. او وارد یک کلاس بازیگری می شود و سرانجام گروهی از افراد مشتاق را در سالن تئاتر لس آنجلس می بیند. "بری" می خواهد تا زندگی جدیدی به عنوان بازیگر شروع کند اما سوابق جنایی او در گذشته دست از سر او بر نمی دارند. آیا او می تواند بین این دو تعادل برقرار کند...
داستان دکتر ویلیام مسترز (با بازی مایکل شین) و ویرجینیا جانسون (با بازی لیزی کاپلن) را روایت میکند که دو پژوهشگر پیشگام در زمینه جنسیتشناسی انسان در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، میزوری بودند.
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...
داستان سریال درباره یک گروه از دوست های صمیمیه که وقتی زوجی که همه گروه رو دور هم جمع کردن (الکس و دیو) از هم جدامی شند کل گروه به هم می ریزه و هرکدوم میمونند که کدوم طرف رو انتخاب کنند. تمرکز اصلی داستان سریال بر روی دوستی های مدرنه که به شکل کمدی وخندهدار بیان میشه…
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…
کمدی که زندگی مردی را در طی دوره ای پنجاه ساله مورد برسی قرار میدهد. سریال به سه دوره مجزا در زندگی او میپردازد، 14 سالگی در سال 1991 و 40 سالگی در دوران حال حاضر و 65 سالگی در سال 2042...
"والتر اوبراین" یک نابغه کامپیوتر با ضریب هوشی بالاست که توسط واحد امنیت ملی ایالات متحده به کارگرفته میشود تا به همراه اعضای گروه خود این سازمان را در مقابله با تهدیدات پیچیده و خطرناک موجود در دنیای مدرن یاری کند. اما هرچقدر که او و اعضای گروهش در حل مشکلات و تهدیدهای دشوار دنیای فناوری تبحر دارند، در برقراری ارتباط با محیط پیرامون و سایر افراد جامعه دچارمشکل می باشند...
این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …