Géza Bereményi

در سال 1956، پس از تهاجم روسیه به مجارستان، زوجی جوان و انقلابی سوار بر آخرین قطار بوداپست را ترک می‌کنند.

معترضان بومی آمریکایی در برابر پروژه خط لوله نفت که در سرزمین اجدادی آنها احداث می شود، ایستادگی می کنند. پدربزرگی با حکایت داستان خلقت، به همه گوشزد می کند که انسان باید جایگاه خود را در چرخه هستی پیدا کند.

در بازی‌های المپیک ۱۹۵۶ ملبورن، تیم واترپلو مجارستان در مقابل تیم روسیه قرار می‌گیرد که به یکی از خونین‌ترین مسابقات تاریخ این رشته تبدیل می‌شود.

یک پسر نوجوان باید در چشم انداز سیاسی و اخلاقی در حال تغییر مجارستان پس از 1956 بزرگ شود.