در سال 1847، یک بیماری همهگیر مرموز در یک بیمارستان زنان و زایمان در وین در حال گسترش است. در این میان، دکتر ایگناتس سملوایس تلاش میکند تا با به چالش کشیدن تمام نظریههای سنتی، تب زایمانی را شکست دهد.
در سال 2123، بوداپست به شهری ویران و تهی از هرگونه حیات تبدیل شده بود. زوج جوانی که در این شهر ویرانه زندگی میکردند، هر روز برای تأمین غذا و بقای خود میجنگیدند.
خانواده گیوری مورر در آستانه رفتن به تعطیلات هستند، اما به جای چهار گذرنامه، فقط سه گذرنامه به دستشان میرسد. آنها به جای اینکه با یک ماشین آلمانی و مدارک همراهش به غرب بروند، گردشگرانی خواهند بود که از غرب میآیند.