کاپیتان دزد دریایی یکچشم با چند تا بچه یتیم تو یه جزیره متروکه اردو زده تا دنبال گنج افسانهای کاپیتان زیلورتاند بگرده. پیت دزد دریایی میخواد به بچهها کمک کنه و سعی میکنه اون گنج رو براش پیدا کنه.
هانه، مارته و جولیا در تعطیلاتی رؤیایی در پورتو سیرنتو هستند که ناگهان طلسمی آنها را به پری دریایی تبدیل میکند. برای پنهان ماندن، آنها باید از آب دوری کنند.
پیت دزد دریایی برای پیوستن به باشگاه دزدان دریایی شجاع، باید یک هیولای دریایی را شکست دهد. او به بندر متروکه کومو میرود تا با این هیولا روبرو شود و برای این کار کاملاً آماده است.
لوی یک سبد پیدا میکند که داخلش یک بچه دلقک است. او واقعاً میخواهد از آن بچه مراقبت کند. به خاطر یک سوءتفاهم، او فکر میکند که پلوپ بچه را دوست ندارد، برای همین آن را مخفی نگه میدارد. اما کلوس و کوئبل راز او را میفهمند.