»مت دريتن« (تريسي)، ناشر روزنامه ي آزادي خواه و همسرش »کريستينا« (هپبرن)، صاحب يک گالري هنري، از شهرندان سرشناس سن فرانسيسکو هستند. روزي دخترشان »جويي« (هاوتن) به همراه »جان پرنتيس« (پواتيه) پزشک سياه پوست از تعطيلاتش در هاوايي باز مي گردد. آن ها 10 روز است که با هم آشنا شده اند و حالا قصد ازدواج دارند...
مردخای جونز یک کلاهبردار است که به سراغ جوانی فراری از ارتش بنام کورلی می رود و تمام فوت و فن های کلاهبرداری را به او یاد می دهد. اما کلانتر منطقه در تعقیبشان است...
کاپیتان یک زیردریایی روسی که در کنار جزیره ای کوچک پهلو گرفته برای دیدن آمریکا با ساحل می رود.او دو تن از خدمه خود که می توانند انگلیسی صحبت کنند را برای خرید یک قایق می فرستد.اما اهالی شهر تصور می کنند به آنها حمله شده و...
» اسمايلر گروگان « ( دورانته) با ماشين از بالاى صخرهاى سقوط می كند و سرنشينان چهار اتومبيل شاهد اين تصادفاند. » اسمايلر « پيش از مرگ به آنان می گويد كه 350 هزار دلار از پولهاى مسروقه اش را زير « W بزرگ « پارك ايالتى ساحل سانتا رزيتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبيل به طور جداگانه به طرف سانتا رزيتا به راه می افتند...
یک زن و شوهر جوان یک سینمای قدیمی پر از بدهی را به ارث می برند که به آن «گودال کک» می گویند، و سه شهروند سالخورده عجیب و غریب که در آنجا کار می کنند...
جان، وظیفه خلبانی یک هواپیمای نمونه اولیه را می پذیرد که می تواند او را ثروتمندتر کند. با این حال، در طول پرواز، همه چیز اشتباه پیش می رود و او باید برای امنیت خود یا هواپیما یکی را انتخاب کند...
زمان تجمع سالانه خودروهای قیمتی لندن است و "آلان" و "آمبورز" نمی خواهند اجازه دهند دوستی شان تلاشهایشان برای تحقیر یکدیگر را متوقف سازد.در میان راه حسادت آنها را به جائی می رساند که با هم بر سر زودتر رسیدن به لندن شرط بندی می کنند و...