خاطرات دفن شده جنگ داخلی اسپانیا با جستجوی زنی برای یافتن بقایای پدربزرگش از زیر خاک بیرون کشیده میشود و او داستان یک معلم جوان آرمانگرا از تارگونا را کشف میکند.
نجار Damián پس از اینکه رئیسش او را اخراج کرد، فرار کرد و در یک کمد مخفی شد. وقتی کمد به خانه خریدارش رسید، تصمیم گرفت آنجا بماند و در خانه جدیدش با خانواده ای ناشناس پنهان شود.
افسر جوان جمهوری خواه با یک بیوه جاه طلب و اقتدارگرا ازدواج می کند، اما زمانی که بهترین دوستش رازه مخوفی را میان عشق آن ها کشف می کند، انتخاب برای او سخت می شود...
اقتباسی از نمایشنامه مشهور «عروسی خون» فدریکو گارسیا لورکا که روایتگر داستان دو مردی است که همزمان عاشق یک زن می شوند و این زن در دوراهی سختی قرار میگیرد...
سه زن، سه دوره، یک سرنوشت؛ در سال 1923، ویولتا عاشق مرد جوانی می شود که می خواهد به فرانسه بگریزد. در سال 1941، اینس در بیابانی در انتظار معشوق گمشده خود، پاکو، زندگی می کند. در سال 1975، لوئیزا متوجه میشود که میترسید تمام زندگیاش را دوست داشته باشد...
آنا و ماکسی زوجی در 30 سالگی هستند که به تازگی خانه رویاهای خود را پیدا کرده اند. همه چیز عالی است تا زمانی که متوجه شوند که خانه هر آنچه را که بخواهند به آنها می دهد. اما، اگر آنها این کار را متوقف کنند چه اتفاقی می افتد؟...
ربکا و مارک یک زوج با اختلافاتی هستند که قراری برای حل اختلافاتشان میگذارند: آنها برای تمام طول آخر هفته به خانهی پدربزرگ و مادربزرگ ربکا در باسکو (شمال اسپانیا) سفر میکنند تا هر کدام در مورد والدین خود داستان بنویسند: داستان به ۲۵ سال قبل بر میگردد زمانی که .....
در روزی که آخرالزمان فرا می رسد، توماس با خماری در میان عیاشی در یک فروشگاه مبلمان از خواب بیدار می شود. او ماه ها پیش با خبر پایان دنیا، همسر و دخترش را رها کرد. اما وقتی سیاره خطاکاری که قرار بود با زمین برخورد کند از کنار آن می گذرد، توماس بزرگی اشتباه خود را درک می کند. اکنون، او سعی خواهد کرد تا زندگی گذشته خود را بازیابد و از خانوادهاش بخشش بگیرد و پس از آخرالزمان، جهانی را بازسازی کند که دیگر هرگز مثل سابق نخواهد بود.