José Manuel Poga

این داستان، روایتگر زندگی دو نوجوان هم‌محله‌ای است که یکی قربانی و دیگری آزارگر بوده و به دلیل قلدری‌ها و آزارهایی که تجربه کرده‌اند، به دشمنان سرسخت و آشتی‌ناپذیر یکدیگر تبدیل شده‌اند. پرسش اصلی داستان این است که «شما برای دشمنتان چه می‌کنید؟»

کندلا، پس از طلاق و از دست دادن شغلش، به زادگاه خود بازمی‌گردد. او برای گذران زندگی، مجبور می‌شود در دبیرستان سابقش به دانش‌آموزان دارای مشکلات یادگیری آموزش دهد.

یک کلاهبردار در پی حباب املاک و مستغلات پس از ورود یورو به اسپانیا، به اوج فساد می‌رسد. این داستان، مسیر صعود این فرد را از طریق سوء استفاده از شرایط آشفته بازار املاک و مستغلات روایت می‌کند.

دو کارآگاه به یک شهر کوچک معدنی در کوه‌های آستوری فراخوانده می‌شوند، جایی که زن جوانی که ماه‌ها مرده بود، ناگهان ظاهر شده و کارآگاهان را وادار به این سوال کرد که چه نیروهای تاریکی در کار هستند...

عشق، جاه طلبی، خیانت و مرگ در جستجوی بی پایان برای شهری ساخته شده با طلا به هم می می رسند ...

فیلم داستان جاسوسی به نام "فرانسیسکو پیسا"، یکی از جالب توجه ترین شخصیت های چند دهه اخیر است که تمام یک کشور را فریب داد

داستان در مورد یک مرد حیله گر و سابقه دار به نام "Toro" می باشد ، اون در شهر مالاگا زبان زد خاص عام بود تا زمانی که تصمیم گرفت از این کار دست بکشد  ،بعد از اینکه از شهر خارج شده ، متوجه میشود برادر و خواهر زاده خود دست رئیس سابق خود اسیر شده است، و مجبور میشود به شهر برگشته و برای نجات آن ها به عادت های قدیمی خود روی گرداند..

 کیلیان مرد جوانی است است که زندگی معمولی دارد او در سال ۱۹۵۳ سفری را به یک جزیره عجیب و غریب آغاز می کند و در آنجا عاشق زن زیبایی می شود و …

زنی برای مخفی کردن و نجات جان شوهرش که به مرگ محکوم شده است تمام تلاش خود را نجام می دهد و …

اسپانیا، سال 1921، یک نظامی سابق که حالا به عنوان پلیس کار میکند از مادرید به بارسلونا فرستاده می شود تا مقدار قابل توجهی از تسلیحات نظامی که از قطار و ظاهرا توسط آنارشیست های انقلابی به سرقت رفته است را پیدا کند...

یک سرقت مسلحانه در خط اتوبوسی که فرودگاه را به چندین شهر نزدیک بارسلونا متصل می کند، رخ می دهد. نتیجه؟ سه سارق کشته شده، یک فرد تحت تعقیب و شش شاهد نمی توانند فرد فراری را شناسایی کنند.

در روزی که آخرالزمان فرا می رسد، توماس با خماری در میان عیاشی در یک فروشگاه مبلمان از خواب بیدار می شود. او ماه ها پیش با خبر پایان دنیا، همسر و دخترش را رها کرد. اما وقتی سیاره خطاکاری که قرار بود با زمین برخورد کند از کنار آن می گذرد، توماس بزرگی اشتباه خود را درک می کند. اکنون، او سعی خواهد کرد تا زندگی گذشته خود را بازیابد و از خانواده‌اش بخشش بگیرد و پس از آخرالزمان، جهانی را بازسازی کند که دیگر هرگز مثل سابق نخواهد بود.

یک افسر پلیس به قتل می‌رسد و سوزانده می‌شود. دو مامور دیگر، دوست دختر و معشوقه او، به عنوان مظنونان اصلی مورد توجه قرار می‌گیرند. این داستان بر اساس وقایع واقعی است.