Vicente Romero

داستان در مورد سه دوست به نام‌های "ماتئو"، "خوان" و "بنیتو" است که به دلیل افزایش قاچاق مواد مخدر و ناآرامی‌های اجتماعی در جنوب اسپانیا، مسیر زندگی‌شان از هم جدا می‌شود. دوستی آن‌ها به چالش کشیده می‌شود، به خصوص بنیتو که به عنوان مأمور اجرای قانون، بین قانون و تبهکاران قرار گرفته است.

در سال ۱۹۳۶، در مادرید، مرد جوانی به نام میگل گیلا یک زندگی آرام را با پدربزرگ و مادربزرگش در یک اتاق زیر شیروانی ساده می‌گذراند. با این حال، شروع جنگ داخلی سرنوشت او را تغییر می‌دهد.

الهام گرفته از داستان واقعی مانوئل ویتال، راننده اتوبوسی که در دهه 1970 و در دوران شکوفایی شهر بارسلونا به ایجاد بارسلونای مدرن کمک کرد.

یک گروه از دوستان 12 ساله به لطف قدرت دوستی باید یاد بگیرند که با از دست دادن و ناملایمات کنار بیایند...

اسپانیا برای جلوگیری از شروع یک جنگ هسته ای، تیمی از نخبگان که متشکل از ماموران پلیس حرفه ای نیز می باشد را جمع آوری می کند و ...

ویکتور پسر خردسالی است که کنار جاده پیدا میشود. او توانایی حرف زدن و شنیدن را از دست داده است اما میتواند با استفاده از علائم نگارشی منظور خود را بفهماند. ویکتور ادعا میکند زمانی که در مدرسه بوده توسط مردی غریبه ربوده شده. پلیس پس از بررسی موضوع، به مردی با مشخصاتی که ویکتور داده بود مشکوک می شود و...

 سه مرد اسپانیایی یک کد را تولید می کنند تا با استفاده از آن در یک بازی قمار از پیش طراحی شده پیروز شوند…

مردی جوان که تبدیل به یک تاجر موفق می شود،برای بدست آوردن احترام مادر خود تصمیم می گیرد به همراه دو دوست خود شغلی جدید را آغاز کند و...

داستان فیلم در مورد بچه ای است که به مدت 12 سال با یک گرگ زندگی کرده است ..

در بولیوی، همزمان با ساخت فیلمی درباره کلمب، اعتراضات مردمی علیه خصوصی‌سازی آب شدت می‌گیرد.

فیلم «سلول 211» كه بر اساس رمانی از فرنسیسكو پِرِز ساخته شده است، ماجرای یك نگهبان تازه وارد زندان و یك زندانی شورشی را روایت می كند…

جهان متوجه می شود که سیاره ای که شهاب سنگ را می کشد تا 72 ساعت دیگر خواهد رسید...

یک فیلم کوتاه در مورده جنگ داخلی اسپانیا که در سال 1936 شروع شده بود.

داستان فیلم درباره مردی است که تحت نظارت آزاد است ، هنگامی که دختر کوچکش در تصادف با اتومبیل از دنیا میرود ،او راه خونین انتقام را آغاز می کند و…

اسپانیا، سال 1921، یک نظامی سابق که حالا به عنوان پلیس کار میکند از مادرید به بارسلونا فرستاده می شود تا مقدار قابل توجهی از تسلیحات نظامی که از قطار و ظاهرا توسط آنارشیست های انقلابی به سرقت رفته است را پیدا کند...