کیم و تئو در خرید جمعه سیاه همدیگر را می بینند و جرقه ای بین آنها ایجاد می شود، اما این زوج به دلیل وحشت از هم جدا می شوند. هر دوی آنها نمی توانند یکدیگر را فراموش کنند و ...
وقتی زنی در"دانشگاه بریگام یانگ" هاوایی هاوایی نامزد می کند، مادرش تمام تلاش خود را می کند تا عروسی را برنامه ریزی کند. با این حال، زمانی که برنامه ها آنطور که انتظار می رود پیش نمی روند ، هر دو مادر و دختر باید بر این مشکلات غلبه کنند...
کالی فکر می کند تا کریسمس نفرین شده است. در 5 سال گذشته، هر فصل کریسمس اتفاق بدی برایش رخ داده است. یک روز او جعبه بابا نوئل را در نزدیکی خانه اش پیدا می کند. در داخل یادداشتی وجود دارد که احساس کالی در مورد کریسمس را برای همیشه تغییر می دهد...
"بردیجر"، یک دانش آموز دبیرستانی خارجی است که زخم های پنهانی دارد. او در فقر زندگی میکند، با این حال مادرش تمام تلاش خود را کرد تا پسرش زندگی خوبی داشته باشد. اما شرایط زمانی بحرانی تر میشود که ناپدریِ "بریدجر" زندگی او و مادرش را تهدید میکند. بنابراین "بریدجر" مجبور میشود تنها با 197 دلار موجودی، مادرش را با خود برداشته و از آنجا دور شود...
دو زوج ، بعد از یک رابطه پنهانی تصمیم میگیره که پیش همسر قانونی خودش برگرده اما آیا دیر نشده؟ شاید دیر شده! برای درک بهتر حتما ایم فلیم رو ببینید و ....
داستان سریال درباره یک زوج جوان به نامهای «بیلی» و «کدی» است که برای دنبال کردن زندگی رویاییشان به شهر Bakken در داکوتای شمالی نقل مکان می کنند. استخراج نفت توسط کمپانی «بریجز» جان تازه ای به شهر داده و بیلی هم به دنبال فرصت به کمپانی بریجز ملحق می شود. ولی چه بسا سرمایه دار بی رحم کمپانی «هاپ بریگز» مجبورشان می کند که هر چی در توانشان هست را وسط بگذارند حتی ازدواجشان را و...