هنگامی که یک ساقدوش حرفه ای یک عروسی پرمخاطب را رزرو می کند، باید هویت واقعی خود را نه تنها از جشن عروسی بلکه از خبرنگار خوش تیپی که مراسم را پوشش می دهد مخفی نگه دارد...
ملاتی، در حالی که از گرسنگی جان داده بود، جسد بیجانش در کنار مادری یافت شد که مشغول صرف غذای محبوبش، تلور ایكان پارانگ، بود. با این اتفاق تلخ، ملاتی به موجودی شبحوار به نام پونتیاناک تبدیل شد و با ترساندن اهالی روستا و بلعیدن غذایشان، وحشت را بر دل آنها انداخت.
ده جوان از سراسر جهان در دیداری با پاپ فرانسیس، نگرانی های خود را در مورد آینده کار، محیط زیست، عدالت اجتماعی و صلح با او در میان می گذارند. این دیدار فرصتی برای جوانان است تا در جهان تفاوت ایجاد کنند...
این فیلم داستان واقعی باورنکردنی مسابقات قهرمانی بسکتبال ملی دبیرستان 2012 را بازگو می کند که در آن یک مربی جدید و شش بازیکن از ضعیف ترین تیم بسکتبال به مدت هشت روز بدون وقفه در حال دویدن بودند ...
پدیده بشقاب پرنده بسیار فراتر از مرزهای زمین با صدها مشاهده در طول ماموریت های آپولو 1-11 ثبت شده است. جیمز فاکس، مایک بارا و ریچارد دولان درباره تاریخچه پنهان یوفوها در فضا و سازههای روی ماه بحث میکنند...
در میان زیباییهایی که مناظر طبیعی ایتالیا ارائه میدهد، برنامه "سفر" تلاش میکند تا موسیقی برجسته را با گفتگوهای صمیمی ترکیب کند. این برنامه یک بررسی است از لحظاتی که هویت ما را تعیین میکنند، آهنگهایی که ما را الهام میدهند و روابطی که ما را به چیزهایی متصل میکنند که برایمان اهمیت دارد...
پیپ در تایلند با جسی آشنا شده است. او گم شده و پیپ دنبالش میگردد. در این راه با کیت، زنی که در یک سایت قماربازی کار میکند و نینا صاحب آن است، روبرو میشود. حالا پیپ فقط یک قدم تا پیدا کردن جسی فاصله دارد.
زنی که در نیویورک زندگی و کار میکند، به دلیل مرگ یکی از اعضای خانوادهاش، مجبور میشود به کشور خود بازگردد. با بازگشت او به میهن، او به مرور زمان با گذشته خود و ارزشهای واقعی خود روبرو میشود...
کمدین مِی مارتین درباره یک جهانی حرف میزند که از مسیر خارج شده است. مِی مارتین در این بین به یک ارتباط افسانهای با یک گوزن ماهیت نابینایی و طیف جنسیتی در داستان "زیبا و هیولا" اشاره میکند...
اندی پارسونز به عنوان بخشی از تور ملی خود در سال 2015 اجرای زنده اجرا می کند. در طول نمایش، اندی خود را ساختارشکنی می کند و به همه چیزهایی که ممکن است در آنها خوب باشد نگاه می کند و ...
توموکو، یک گردشگر ژاپنی، و جی-هون، یک دانشجوی فیلم از کره جنوبی، در هنگ کنگ ملاقات میکنند. علیرغم ملاقات ناهموار و مانع زبان، آنها دوست خوبی میشوند. به مرور زمان، آنها در نهایت به کشورهای خود باز میگردند اما فقط پس از تبادل آدرس ایمیل - قول میدهند با هم در تماس باشند و در نهایت دوباره ملاقات کنند. اما با سرنوشت که آنها را به سمت دیدار دوباره هم فشار میدهد، توموکو تصمیم میگیرد به کره جنوبی برود تا دوباره جی-هون را ببیند اما بعضی مشکلات پیش میآید.
یه مینی سریال دو قسمتی. هان جونگ اون ۱۴ سال است که با لی وو چول ازدواج کرده و یک دختر دارند. لی وو چول به عنوان یک PD در یک ایستگاه رادیویی کار میکند. هان جونگ اون مشغول مراقبت از خانوادهاش و همچنین کار کردن است، بنابراین مادرش چوی سون اوک برای کمک به او به سئول میآید. ناگهان خانواده با یک فاجعه روبرو میشود. هان جونگ اون و مادرش چوی سون اوک باید با حقیقت آن روز روبرو شوند.
در این مجموعه مستند منحصر به فرد، پزشکان، سرآشپزها و متخصصان تغذیه در مورد اینکه چگونه تغییر در رژیم غذایی می تواند بر سلامت و طول عمر تأثیر مثبت بگذارد، می اندیشند.
دایول می شنود که دو پسر در دفتر پرستار مشغول فریب خوردن هستند و به طور تصادفی میله پرده را می زند. وقتی پرستار وارد صحنه میشود، تهیون میگوید که دایول سعی کرد با او کنار بیاید. قبل از اینکه دایول بتواند سوء تفاهم را اصلاح کند، شایعه منتشر می شود و بورسیه تیراندازی با کمان او در خطر است.
ویستریا دختر یتیمی است که در انتهای قرن نوزدهم در گوشه ای از امپراتوری بریتانیا زندگی می کند. زندگی او متروک و تاریک است – تا اینکه با مالبوس، موجودی جاودانه قدرتمند اما به همان اندازه تنها با ظاهری پشمالو، که توسط شکارچیان شکار شده است، روبرو می شود. ویستریا و مالبوس با هم در امپراتوری پرسه می زنند – پرجمعیت از انسان ها و جانورانی شبیه انسان – در جستجوی مکانی که بتوانند در صلح با هم زندگی کنند.
مون (Mon)، دانشجوی تازه فارغ التحصیل از دانشگاه، به عنوان کارآموز شروع به کار کردن در یه شرکت بزرگ می کند. چون مون، سم (Sam) را که از زمان جوانی یک رییس ثروتمند بوده، به شدت تحسین می کند. با این حال، وقتی که مون، سم را میبیند تمام تصوراتش نابود می شود چون اون هیچ شباهتی به کسی که نشان می داد نداشت ...
این سریال بر مفصلترین دزدیهای واقعی که در طول تاریخ رخ داده است، متمرکز است، مانند سرقت قطار ویلکاکس در سال 1899 تا دزدی در آستانه بزرگ بوستون در سال 1950.
این سریال داستان زندگی جانگ یونگ سیل (سونگ ایل گوک) دانشمند ، مخترع و تکنسین دوران چوسان است . "جانگ یونگ سیل" در یک خانواده سطح پایین به دنیا آمده و شاه سجونگ (کیم سانگ کیونگ) متوجه استعداد فوق العاده او میشود و به قصر می آوردش. پادشاه "سجونگ" فرصتی به او میدهد تا بتواند توانایی هایش را نشان دهد. او ساعت آبی ، دستگاه چاپ آهن و لوازم ستاره شناسی رو اختراع کرد ...
دختر دبیرستانی پسرانه تومو آیزاوا سرانجام موفق می شود به دوست دوران کودکی خود جون بگوید که او را دوست دارد. متأسفانه، اعتراف او درست بالای سر او می رود - او حتی تا دوران راهنمایی حتی متوجه دختر بودن او نمی شد، و حتی اکنون، جون هنوز او را یک برادر می داند! چگونه تومو چان می تواند او را در غیر این صورت متقاعد کند و قلب جون را به دست آورد؟
داستان در دنیای پسا آخرالزمانی غوطه ور در آب و دارای یک خورشید بزرگ شده به دلیل تغییرات آب و هوایی است. در اینجا، انسانها و اندرویدها توسط واحدهای موسیقی که برای رسیدن به بالای برج سرگرمی، بابل، رقابت میکنند، سرگرم میشوند.
داستان میناتو نارومیا رو دنبال میکنه. میناتو زمان راهنمایی تیراندازی ژاپنی بازی میکرده ولی بعد از یک تصادف، از ورزش کناره گیری میکنه. توی دبیرستان دوستان جیدی پیدا میکنه و با هم به تیم تیراندازی ملحق میشن و هدفشون بردن مسابقات ـه.
میمو ساکورادا، هارونا کاسوگا، میکو تاکشیتا و کومومو شیراتوری که با فلسفه خدمت در آکادمی سنتی آریسوگاوا شرکت می کنند، به دلیل فعالیت های خود به عنوان واحد دی جی "LyricalLily" به عنوان یکی از خدماتی که باعث لبخند همگان شد، شناخته شدند. یک روز، هارونا به اتاق بازرگانی فراخوانده می شود و درخواستی برای یک رویداد احیای جامعه برای سال جدید دریافت می کند. با نگرانی در مورد اینکه آیا می توانند به تنهایی این کار را انجام دهند، چیزی که به ذهنم خطور کرد افرادی بود که اولین کنسرت خود را با هم با موفقیت اجرا کردند و لبخند بازدیدکنندگان بود. روحیه خدمات LyricalLily آنها را یکی پس از دیگری به گروهی متصل می کند که با هم در جشنواره دی جی "D4 FES" جشن گرفتند و در نهایت مرحله جدیدی مناسب برای سال جدید آغاز می شود.
کوتوکوی ایواناگا در سن 11 سالگی توسط ارواحی به نام یوکای ربوده شد و از او خواسته شد تا رابط بین دنیای ارواح و انسان ها شود. او پذیرفت، اما به قیمت چشم راست و پای چپ خود. شش سال بعد، کوتوکو به عنوان "خدای خرد" شناخته می شود و هرگاه یوکای مشکلی داشته باشد، به سراغ او می رود. در همین حال، کوروی ساکوراگاوا، یک دانشجوی 22 ساله، به تازگی از دوست دخترش جدا شده است. کوتوکو که شیفته کوروی شده، به سراغ او می رود و پیشنهاد کمک به او در حل مشکلات ماوراءالطبیعه را می دهد. کوروی در ابتدا مخالفت می کند، اما کوتوکو اصرار می کند و سرانجام او موافقت می کند. با هم، آنها به حل مشکلات مختلفی که توسط یوکای و سایر موجودات ماوراءالطبیعه ایجاد شده است، می پردازند. کوتوکو امیدوار است که روزی کوروی به احساسات او پاسخ دهد، اما کوروی هنوز درگیر گذشته خود و رابطه قبلی خود است.
"مارو ايتارو" (ای چان) دانشآموز ممتاز سال اولی است که بخاطر کمبود ورزش در زندگی خود احساس نارضايتی می کند و با پيدا کردن اعلاميه ای درباره باشگاه تنيس، تصميم ميگيرد که آن باشگاه را چک کند. اي چان با ورود به باشگاه تنيس، کاملا مجذوب ورزش تنيس ميشود. به دليل نداشتن تجربهي قبلي و نداشتن آمادگي جسماني، اي چان با استفاده از هوش بالاي خود، تلاش و بها گذاشتن به ارزشهاي اخلاقي مسير ورزش تنيس خود را دنبال ميکند.