Vanessa Ore

مردی که رد پای پدرش را روی یک نقشه مرموز دنبال می کند، به دنبال یک نوک پیکان طلایی می گردد که به نظر می رسد کل شهر را به وحشت انداخته است...

مردی که جرمی را مخفی کرده، تصور می کند همسایه فضولش ممکن است هنگام ارتکاب جرم او را دیده باشد. او زندگی همسایه را زیر و رو می کند تا راز خود را حفظ کند. اما آیا انگیزه او چیز دیگریست؟...

یک پلیس جوان به عنوان یک مامور مخفی وارد یک گروه خلافکار می شود که نقشه ی شومی در سر دارند و…

یک اتفاق غم‌انگیز، پای دو برادر را به ورطه خیانتی پیچیده می‌کشاند و در عین حال، رازی را برملا می‌کند که هیچ‌کس تمایلی به روبرو شدن با آن ندارد.

در سال 2011، دو برادر مدارکی از قتل خودشان در کارولینای شمالی ثبت کردند. این تصاویر جمع آوری شده، واقعی هستند...

یک زن و شوهر در سالگرد ازدواج شان در خانه ای درکنار دریاچه گیر می افتند و به اجبار باید با جنبه ی تاریک خود روبرو شوند ....

دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...