یک بازیگر سالخورده موافقت میکند تا در یک «فیلم هنری» شرکت کند تا بتواند از کسبوکار جدا شود، اما متوجه میشود که برای ساختن یک فیلم با موضوع پدوفیلیا و نکروفیلیا دعوت شده است.
وقتی دختر نوجوان "سایاموتو" هنگام دزدی دستگیر می شود، یک مرد باهوش برای درست شدن اوضاع به او کمک می کند. مرد و همسرش پیشنهاد می دهند دختر دردسرساز او در فروشگاه ماهی آنها کار کند. "سایاموتو" پس از مدتی حقیقتی هولناک در مورد این زوج را متوجه می شود و...
یک زن جوان و لال که در یک اقامتگاه ماهیگیری در مکانی ایدهآل کار میکند، در حالی که با جنبههای مختلف ناخوشایندی انسانها احاطه شده است، عاشق مردی میشود که به جرم قتل از قانون فراری است.
"آنجلیکی" یازده ساله در روز تولدش با لبخندی روی صورتش خود را از بالکون پرت می کند. تحقیق در مورد این اتفاق به ظاهر خودکشی آغاز می شود اما خانواده او اصرار بر حادثه بودن این واقعه تاکید دارند و...
فیلم در یک روستا قبل از جنگ جهانی اول در آلمان روایت میشود. یک سری اتفاقات عجیب باعث وحشت روستاییان شده است که از جمله ی آنان میتوان به سقوط پزشك دهكده از اسب بر اثر تله ای كه برای او گذاشته می شود، قتل مرموز زن یكی از دهقانان، شكنجه و آزار یك كودك عقب مانده ذهنی، ربودن پسر ارباب ده و كتك زدن و آزار او، و به آتش كشیده شدن انباری ارباب ده و تخریب مزرعه كلم او ، اشاره کرد. نه پلیس و نه رو ستاییان هیچکدام نمیدانند که چه کسی مسبب این اتفاقات است. فیلم از زبان یک راوی نقل میشود که زمانی معلم دهکده بوده و اکنون که فیلم را روایت میکند صدای ضعیف و فرتوت او نشان از گذشت سالیان زیاد از عمر او پس از آن اتفاقات دارد. در نتیجه دیدن فیلم مطمئنا خالی از لطف نیست...
داستان فیلم براساس پرونده واقعی یک قاتل سریالی بریتانیایی به نام جان کریستین است و اتفاقاتی که برای همسایههای او تیم و بریل ایوانس میافتد را روایت میکند...
سادا آبه، زنی باهوش و جسور بود که در ژاپنِ سنتی زندگی میکرد. سادا در جستجوی خوشبختی، به ارباب خود دل بست. اما این عشق، با موانع و مشکلاتی همراه بود که سادا را به ورطه ی ناامیدی و تباهی کشاند.
داستان فیلم در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی و در شهر هامبورگ آلمان روایت می شود و درباره یک قاتل زنجیره ای است که با قتل های پی در پی اش، در دل های ساکنان شهر رعب و وحشت ایجاد می کند و ...