فرمانده اردوگاه آشویتز، رودلف هوس، و همسرش هدویگ در تلاشند تا در خانهای با باغ که در کنار اردوگاه قرار دارد، زندگی رویایی خود را برای خانوادهشان بسازند...
اقتباس سینمایی از رمان پرفروش توماس مان: فلیکس کرول پس از ورشکستگی شرکت پدرش از سقوط اجتماعی می ترسد. با این حال، به لطف جذابیت قانع کننده و استعداد بزرگش در تقلب، فلیکس همیشه زندگی را به نفع خود می کشاند ..
در نوامبر سال 1939، تلاش "جرج السر" برای ترور "آدولف هیتلر" به شکست میانجامد و او دستگیر می شود.مدت زمانی که او درون سلولش است، حوادثی را به یاد می آورد که باعث شد او چنین ریسکی کند و خطرش را به جان بخرد...
فیلم در یک روستا قبل از جنگ جهانی اول در آلمان روایت میشود. یک سری اتفاقات عجیب باعث وحشت روستاییان شده است که از جمله ی آنان میتوان به سقوط پزشك دهكده از اسب بر اثر تله ای كه برای او گذاشته می شود، قتل مرموز زن یكی از دهقانان، شكنجه و آزار یك كودك عقب مانده ذهنی، ربودن پسر ارباب ده و كتك زدن و آزار او، و به آتش كشیده شدن انباری ارباب ده و تخریب مزرعه كلم او ، اشاره کرد. نه پلیس و نه رو ستاییان هیچکدام نمیدانند که چه کسی مسبب این اتفاقات است. فیلم از زبان یک راوی نقل میشود که زمانی معلم دهکده بوده و اکنون که فیلم را روایت میکند صدای ضعیف و فرتوت او نشان از گذشت سالیان زیاد از عمر او پس از آن اتفاقات دارد. در نتیجه دیدن فیلم مطمئنا خالی از لطف نیست...