It
7.3 (میانگین رآی 458,060 نفر)
69 نمره منتقدین
7 امتیاز کاربران ( 99 رای)

It ( 2017 )

تاریخ انتشار : 2017/09/07
یک گروه از نوجوانان معروف به "باشگاه بازندگان " به مبارزه با موجودی فناناپذیر و تغییر شکل دهنده که مسئول ناپدید شدن ده‌ها تن از کودکان شهر است می روند که این خود منجر می‌شود آنها ذات درونی خود را آشکار کنند.
It
  • توضیحات :

    فيلم دوبله فارسي «آن »
    دوبله شده توسط موسسه معتبر غير داخلي


    نسخه هایی که با این نماد CC نشان داده شده‌اند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی هستند.

    کیفیت: BluRay 2160p 4K حجم : 6.34 گیگابایت انکودر: Unknown
    کیفیت: BluRay 2160p 4K حجم : 6.16 گیگابایت انکودر: YIFY
    کیفیت: BluRay 1080p Full HD حجم : 8.74 گیگابایت انکودر: SPARKS
    کیفیت: BluRay 720p HD حجم : 5.46 گیگابایت انکودر: SPARKS
    کیفیت: BluRay 720p HD حجم : 7.18 گیگابایت انکودر: CtrlHD
    کیفیت: BluRay 1080p mHD حجم : 6.7 گیگابایت انکودر: AdiT
    کیفیت: BluRay 720p mHD حجم : 3.5 گیگابایت انکودر: AdiT
    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 2.56 گیگابایت انکودر: RARBG
    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 2.05 گیگابایت انکودر: YIFY
    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 3.37 گیگابایت انکودر: MkvCage
    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 2 گیگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 1.66 گیگابایت انکودر: PSA
    کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 1.01 گیگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 720p حجم : 1.62 گیگابایت انکودر: RARBG
    کیفیت: BluRay 720p حجم : 990.95 مگابایت انکودر: YIFY
    کیفیت: BluRay 720p حجم : 1.01 گیگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 1.18 گیگابایت انکودر: PSA
    کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 507.68 مگابایت انکودر: NightMovie CC
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 1080p حجم : 2.12 گیگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 1.13 گیگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 720p حجم : 1.13 گیگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 631.66 مگابایت انکودر: NightMovie
    دانلود صوت دوبله به صورت جداگانه
    • کیفیت: Stereo 128
    • مدت زمان: 02:14:42
    • فرمت: mka
    • حجم: 124.49 مگابایت
    در صورتی که قبلا فیلم را دانلود کرده اید، این فایل صوتی را دانلود کرده و طبق آموزش زیر روی فیلم زبان اصلی بگذارید.
    • gmwow
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      gmwow
      پنجشنبه, ۱۳ مه‍ ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۰۵
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف


      فیلم شب‌هنگام می‌آید یک بیانیه است که می‌گوید ژانر وحشت حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. نباید با فیلم‌های بچگانه آن را خراب کرد. نباید موقع تماشای فیلمی در این ژانر، به راحتی لَم داد! هرچه فکر می‌کنم می‌بینم در روزهای اخیر هیچ فیلمی نتوانسته به اندازه‌ی شب‌هنگام می‌آید، مرا مضطرب‌ و مشوش کند.

      طی دو دهه‌ی اخیر، فیلم‌های ترسناک به طرز چشمگیری روی به ترساندن لحظه‌ای مخاطب آورده‌اند: بیشتر داستان‌های موجود به جای این که تعلیق را از طریق خلق فضای خاص بر پیکره‌ی فیلم حاکم کنند، شوک‌های آنی را در دستور کار خود قرار داده‌اند. این گونه از آثار ترسناک که بیشتر سعی می‌کنند با آسان پیش بردن ماجرا و گنجاندن خود در درجه سنی بالای 13 سال مخاطبان بیشتری جذب کنند، نه تنها هیچ تاثیر بخصوصی ندارند بلکه خیلی زود به دست فراموشی سپرده خواهند شد. فیلم شب‌هنگام می‌آید، اثر «تری ادوارد شولتز» که فیلمی چون کریشا را در کارنامه دارد، از این رویه پیروی نکرده و یک داستان متکی بر کاراکتر با مایه‌های وحشت روانی را تعریف می‌کند. این اثر که با درجه سنی بالای 17 سال روانه‌ی سینماها شده، اگرچه می‌توانست با کمی تغییر با درجه سنی 13 سال هم اکران شود، یک بیانیه است: ژانر وحشت حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. نباید با فیلم‌های بچگانه آن را خراب کرد. نباید موقع تماشای فیلمی در این ژانر، به راحتی لَم داد! هرچه فکر می‌کنم می‌بینم در روزهای اخیر هیچ فیلمی نتوانسته به اندازه‌ی شب‌هنگام می‌آید، مرا مضطرب‌ و مشوش کند.

      هنگام شروع فیلم، نمی‌دانیم قضیه از چه قرار است. یک پیرمرد، که از یک نوع بیماری رنج می‌برد، توسط سه نفر با ماسک ضدگاز روی صورتشان احاطه شده. آن‌ها صحبت می‌کنند ولی حرف‌هایشان به دلیل وجود ماسک، قابل فهم نیست. خیلی زود درمی‌یابیم که آن‌ها مشغول انجام چه کاری هستند و تا چه حد شرایطشان وخیم است. این سه نفر، «پل (جوئل ادگرتون)»، همسرش «سارا (کارمن اجوگو)» و پسر هفده ساله‌شان «تراویس (کلوین هریسون جونیور)» هستند. هدف آن‌ها کشتن پدر مریض سارا و سوزاندن جسد اوست. او به بیماری مسری خطرناکی مبتلا شده که تمام کشور را فرا گرفته. پس از به انجام رساندن هدف خود، به خانه‌ی به شدت مستحکم و ایزوله‌شده‌شان باز می‌گردند. آن‌ها در برزخی وحشتناک دست و پا می‌زنند و برای بقا تلاش می‌کنند. در پایان این تونل تاریک، نشانی از روشنایی نیست و چیزی جز شک و تردید مشاهده نمی‌شود؛ در روزگاری که هر انسانی می‌تواند در قالب فرشته مرگ ظاهر شود.

      شولتز، کارگردان فیلم، تا حدودی از هیچکاک وام گرفته و نکته‌های انحرافی را داخل فیلمش گنجانده. بعضی از این نکات معنایی ندارند اما بیننده را به فکر درباره کاراکترها فرو می‌برند. این مسیردهی غلط و هوشمندانه فیلم، تماشاگر را از حالت تعادل خارج می‌کند.

      امنیت آن‌ها با آمدن مردی تنها به نام «ویل (کریستوفر ابوت)» به خطر می‌افتد؛ ویل با فرض متروکه بودن این مکان وارد آن شده است. پل او را ضربه فنی کرده، دست و پایش را بسته و صبر می‌کند ببیند آیا ویل علایم بیماری را دارد یا نه. هنگامی که مشخص می‌شود او سالم است، داستان زندگی خود و همسر و پسرش را برای پل تعریف می‌کند و پل تصمیم می‌گیرد به او کمک کند. بدین صورت، اعضای خانه با حضور ویل، «کیم (رایلی کیئو)» و پسرشان ادوارد از سه نفر به شش نفر افزایش می‌یابد. ولی به مرور زمان، این صمیمیت ابتدایی و رابطه خوب میان افراد با مشخص شدن نشانه‌هایی از عدم صداقت متزلزل می‌شود. در همین حال، نباید نسبت به خطرات داخل جنگل نیز غافل بود.با وجود استعاری بودن داستان شب‌هنگام می‌آید، تا حدودی می‌توان سرانجام ماجرا را حدس زد. من در طول یک ساعت از زمان 97 دقیقه‌ای فیلم، نمی‌توانستم چیزی را پیش‌بینی کنم که این برای یک فیلم ترسناک، غیرمعمول است. شولتز، کارگردان فیلم، تا حدودی از هیچکاک وام گرفته و نکته‌های انحرافی را داخل فیلمش گنجانده. بعضی از این نکات معنایی ندارند اما بیننده را به فکر درباره کاراکترها فرو می‌برند. این مسیردهی غلط و هوشمندانه فیلم، تماشاگر را از حالت تعادل خارج می‌کند. گرچه پایان فیلم غیرمنتظره نیست، اما به قدرت آن نمی‌توان شک داشت.

      شب‌هنگام می‌آید اتمسفر خاصی را ایجاد می‌کند. حتی درختان را می‌توان یک کاراکتر محسوب کرد! کابوس‌ها به حقیقت می‌پیوندند و بر خلاف رویه‌ی کلی فیلم، چند صحنه‌ی شوک ناگهانی درجه یک در آن می‌بینیم. عملکرد عوامل صدا در این فیلم تحسین‌برانگیز است، چرا که استفاده از موسیقی و صدا در آن خارق‌العاده از آب درآمده است.

      شب‌هنگام می‌آید اتمسفر خاصی را ایجاد می‌کند. حتی درختان را می‌توان یک کاراکتر محسوب کرد زیرا در عین حال که از خانه محافظت می‌کنند می‌توانند مامنی برای دشمنان اهل خانه نیز باشند. هنگامی که سگ نگهبان به سمت چیزی که دیده می‌تازد، ناگهان پارس‌کردنش متوقف می‌شود و تنها درختان می‌دانند چه بلایی بر سر آن آمده. داخل خانه خفقان‌آور است؛ بر خلاف فرضی که از یک خانه در ذهنمان داریم. کابوس‌ها به حقیقت می‌پیوندند و علی رغم میل باطنی شولتز در ناگهانی بودن لحظات فیلمش، چند صحنه‌ی شوک ناگهانی درجه یک در فیلم می‌بینیم. عملکرد عوامل صدا در این فیلم تحسین‌برانگیز است، چرا که استفاده از موسیقی و صدا در آن خارق‌العاده از آب درآمده است.

      عملکرد بازیگران فیلم قابل تقدیر است. در تیره و تار بودن فیلم شکی نیست و برای افرادی که در جستجوی روشنایی و تجربه‌ی وحشتی معمولی هستند تدارک دیده نشده است. شب‌هنگام می‌آید با کسی شوخی ندارد و به آن‌هایی که در جستجوی تجربه‌ی وحشتی متفاوت هستند، شدیدا توصیه می‌شود.

      جوئل ادگرتون و کریستوفر ابوت، تیم بازیگری خیلی قوی تشکیل داده‌اند و در قالب کاراکترهای خود فرو رفته‌اند. گرچه ویل و پل هر دو در موقعیت‌های مشابه به منفعت خانواده خود می‌اندیشند، ولی در قصد و نیت با هم تفاوت زیادی دارند. ادگرتون در نقش پل، شخصیتی قهرمان‌گونه با باطنی سخت است. ویل فرد ساده‌تری‌ست و برای بقا خود را به آب و آتش نمی‌زند. دیگر اعضای تیم بازیگری، اجوگو، هریسون و کیئو، حداقل یکی دو صحنه احساسی دارند که می‌توانند در آن خود را نشان دهند.

      در تیره و تار بودن فیلم شب‌هنگام می‌آید شکی نیست و برای افرادی که در جستجوی روشنایی و تجربه‌ی وحشتی معمولی هستند تدارک دیده نشده. تماشاگر کاملا تحت تاثیر جو فیلم قرار گرفته و حتی پس از گذشت اندکی از تیتراژ فیلم و روشن‌شدن چراغ‌های خانه نیز ترس به استخوان‌های او رسوخ کرده است. نزدیک‌ترین فیلم به این اثر را در میان موارد اخیر، می‌توان اتاق سبز دانست؛ گرچه این دو فیلم در روایت تشابه کمی دارند ولی جنس رفتار آن‌ها با مخاطب و ادای دین به ژانر، یکیست. شب‌هنگام می‌آید با کسی شوخی ندارد و به آن‌هایی که در جستجوی تجربه‌ی وحشتی متفاوت هستند، شدیدا توصیه می‌شود.
    • gmwow
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      gmwow
      چهارشنبه, ۲۲ شه‍ ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۲۴
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      تماشای «آن» روی پرده‎ی سینما نشان می‎دهد رمان «استفان کینگ» واقعا چقدر عجیب بوده است. اقتباس از یک کتاب 1000 صفحه‎ای برای یک فیلم سینمایی (یا نیمی از آن)، یعنی همان کاری که کارگردان «آندرس موشیتی» انجام داده، به خودی خود کاری دشوار است، چه رسد به آنکه با رمانی طرف باشید که یک لاک‎پشت کهکشانی و یک دلقک تغییر شکل دهنده‎ی فناناپذیر هم داشته باشد که از وحشت کودکان تغذیه می‎کند. در اقتباس سینمایی «آن»، نویسندگان «چیس پالمر»، «گری داوبرمن» و «کری فوکوناگا» (که آخری در یک مقطعی کارگردان نیز بود) تغییرات زیادی در کتاب «کینگ» ایجاد کرده‎اند. بعضی‎ از این تغییرات خوبند و برخی هم بد، اما همه‎ی آن‎ها در خدمت شیوه‎ی قصه‎گویی سه بخشی هستند.

      Itاحتمالا مهم‎ترین تغییر این است که داستان به جای 1957 تا 1958، طی 1988 تا 1989 رخ می‎دهد، تابستانی که هفت نوجوان منزوی که خودشان را «کلوپ بازندگان» می‎نامند دور هم جمع می‎شوند تا با هیولایی مبارزه کنند که کودکان شهرشان «دری، ماین»، را می‎کشد. (نیمه‎ی دوم رمان، ادامه‎ی مبارزه‎ با «آن» 27 سال بعد، در فیلم بعدی این مجموعه به نمایش درخواهد آمد.) این آپدیت منطقی است چون سی و چند ساله‎های امروزی در دهه‎ی 80 میلادی به دنیا آمده‎اند نه دهه‎ی 50 میلادی. بهانه‎ی خوبی هم هست برای ارتقای دیالوگ‎ها با کمی حواشی کمیک، که باعث می‎شود «فین ولفهارد» که در سریال «چیزهای عجیب‎تر» او را دیده بودیم، بتواند در تمام صحنه‏هایی که حضور دارد به عنوان «ریچی توزیر» عقل کل و جسور ظاهر شود. اما به نظر می‎رسد وسوسه‎ی استفاده از نشانه‎های فرهنگی آشنا زیاد بوده، و ارجاعات فیلم به «مایکل جکسون و بچه‎های جدید محله» کمی بیش از حد معمولند، که باعث از دست رفتن آن حس کلاسیک رمان «کینگ» در این فرآیند می‎شود.

      Itبه عنوان فیلمی که روی شخصیت پردازی وقت می‎گذارد و تک تک فریم‎ها را پر از جزئیات می‎کند (برنامه کودکی که طی فیلم در پس زمینه از تلویزیون پخش می‎شود و به کودکان توصیه می‎کند بروند در فاضلاب بازی کنند، حرکت جالبی است) عجیب است که از ظرافت خاصی برخوردار نیست. به لایه‎ی داستانی مربوط به سوء استفاده‎ی جنسی که در کتاب خیلی نامحسوس باقی می‎ماند اینجا خیلی واضح‎تر پرداخته شده؛ اهمیت مثلث عشق موجود بین سه نفر از «بازندگان» نیز نسبت به منبع اصلی خیلی پررنگ‎تر شده. با چنین توجهاتی به جزئیات، و این همه جزئیاتی که باید به آنها پرداخته شود، فیلمنامه در بعضی مقاطع با مشکل مواجه می‎شود، و روایت داستانی گاهی به خوبی جلو نمی‎رود، به خصوص از نظر دیالوگ‎ها. اما وقتی زمان عناصر ترسناک فرا می‎رسد (که خیلی هم زیاد هستند) همان روش اولیه مبدل به یک نقطه مثبت می‎شود.

      It«موشیتی» در زمینه‎ی طراحی موجودات ترسناک متبحر است، و تصویربرداری کابوس‎ها را به بهترین شکل ممکن انجام می‎دهد. وقتی ماوراءالطبیعه با زندگی عادی درهم آمیخته می‎شود و بزرگ‎ترین ترس‎های قهرمان جوان ما مبدل به واقعیت می‎شوند و او را تعقیب می‎کنند (مثل آن صحنه‎ای که یک جسد سوخته‎ی بدون سر، «بن هنسکام» (جرمی ری تیلور) خجالتی و چاق را در کتابخانه و زیر نور سبز و عصبی کننده‎ی فلورسنت تعقیب می‎کند) می‎تواند خیلی خوفناک باشد. جذامی که «ادی کاسبلارک» (جک دیلان گرازر) خیالاتی را در کتاب ارعاب می‎کند، خون‎آلود و ناقص‎الخلقه به تصویر درآمده، و خونی که از حمام «بورلی مارشا» (سوفیا لیلیز) فوران می‎کند هم غلیظ و چسبناک است. حتی یک بازآفرینی جدید از «آن» هم می‎بینیم، یک نوازنده‎ی فلوت ناقص‎الخلقه، محصول تغییراتی در کاراکتر «استن یوریس» (ویات اولف).

      Itالبته همه‎ی اینها پیش‎نمایشی برای واقعه‎ی اصلی هستند، بازآفرینی اصلی «آن»، «پنی‎وایز، دلقک رقاص» (بیل اسکارسگارد). نقش‎آفرینی «اسکارسگارد» دنباله روی «تیم کوری» سال 1990 در مینی سریال «آن» است، ادای دیالوگ‎ها با لحنی ناخوشایند و شل و بریده، که می‎توان آن به خرگوش کارتونی تشبیه کرد که ناگهان چندین بخش از کلمات را با غرغر از عمق گلو بیان می‎کند. نقش‎آفرینی فیزیکی او، اما، تماما شامل حرکت اندام‎ها در جهات عجیب و حرکات غیر طبیعی تند و تیز است، که گاهی سرعتش بیش‎تر می‎شود تا رعب و وحشت بیشتری القا کند. دندان‎های لایه لایه‎اش نیز که به صورت دیجیتالی ارتقا یافته‎اند و واقعا عجیب و غریب شده‎اند، باعث تداعی بیگانه‎ای عجیب‎الخلقه در ذهن می‎شوند که گویا از عمیق‎ترین نقاط اقیانوس بیرون کشیده شده.

      Itبا وجود اینکه «پنی‎وایز» واقعا وحشتناک است، در مجموع «آن» بیشتر آدم را عصبی‎ می‎کند تا اینکه بخواهد مو را بر تن او سیخ کند. در به تصویر کشیدن خشونت علیه کودکان، از هیچ تلاشی دریغ نشده، که یعنی این فیلم شاید برای پر و پا قرص‎ترین هواداران نوجوان رمان‎های «استفان کینگ» نیز مناسب نباشد. اما به جز ظهور گهگاه برادر کوچک «بیل دنبرو» (جایدن لیبرر) یعنی «جورج» (جکسن رابرت اسکات) که مرگش به دست (یا به دندان) «پنی‎وایز» داستان را به راه می‎اندازد، اضطراب فیلم کم و گذرا است تا آرام و خزنده. قطعا صحنه‎های ترسناک خوبی هم وجود دارند، اما وقتی لحن فیلم عوض می‎شود، بازگشتی در کار نیست.

      با تمام این اوصاف، برخی جنبه‎های «آن» در ذهن شما حک می‎شوند. فیلمبرداری «چانگ چونگ-هون»، کارگردان بصری باسابقه‎ی «پارک چان-ووک»، به فیلم غنا و بافتی می‎دهد که فراتر از بسیاری از فیلم‎های هالیوودی است، چه رسد به فیلم‎های ژانر وحشت. این را با طراحی صوتی غران و طراحی تولید دقیق فیلم ترکیب کنید، صحنه‎های شگفت‎انگیزتر فیلم نیز بدون تردید خلاقانه‎اند، مانند صحنه‎ای شیطانی که «بازندگان» یک خانه‎ی متروکه را بازرسی می‎کنند. شاید نویسندگان، بهترین اقتباس ممکن را از کتابی غیرقابل اقتباس به ما داده‎ باشند. اما انسان در عجب می‎ماند، که اگر استودیو نیازی به جمع و جور کردن این داستان بی‎نظم و پراکنده حس نمی‎کرد، شاید می‎توانست مبدل به یک داستان تاریخی و ماندگار شود.

عناوین مشابه

I Am Legend (2007)
7.2
سالها پس از اینکه یک بیماری بیشتر انسانها را از بین برده و تعدادی از آنها را تبدیل به هیولا کرده،تنها بازمانده نیویورک تلاش می کند برای این بیماری یک درمان بدست بیاورد...