زمانی که "کالوم لینچ" (مایکل فاسبندر) خاطرات جد خود "آگولار" را مرور می کند و متوجه مهارت های یک استاد قاتل می شود، در می یابد که خود او نیز یکی از نوادگان حزب مخفی "آدمکش ها" می باشد...
فیلم دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «فرقه قاتلین»
دوبله شده توسط موسسه داخلی معتبر و حرفه ای // مدیر دوبلاژ: لیلا کوهسار
گویندگان: لیلا کوهسار، میثم نیکنام، عرفان هنربخش و ...
توجه: این فیلم نیاز به سانسور نداشته و برای مشاهده در جمع خانواده هیچ مشکلی ندارد.
نسخه هایی که با این نماد
CC
نشان داده شدهاند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی
هستند.
کیفیت:
BluRay 2160p 4K
حجم :
5.16 گیگابایت
انکودر:
YIFY
یکی از محبوب ترین عناوین دنیای بازیهای رایانه ای در سالهای اخیر بازی « فرقه اساسین » بوده که توسط استودیو یوبی سافت به بازار عرضه شد ( ترجمه های گوناگونی از نام بازی Assassin’s Creed به زبان فارسی انجام شده است. این بازی را با عنوان « آئین آدم کشی » یا « کیش یک آدم کش » هم می شناسند ). این بازی که بصورت جهان باز عرضه شده، بازیباز را در جایگاه یک آدم کش حرفه ای در قرن های گذشته قرار می دهد و تا کنون نسخه های فراوانی از آن منتشر شده که همگی از فروش بسیار خوبی برخوردار بوده اند. طبیعی بود که تهیه کنندگان سینما این فروش خیره کننده را رویت کرده و خودشان را برای ساخت یک اقتباس سینمایی از این بازی آماده نمایند. اتفاقی که در نهایت رخ داد و نسخه سینمایی « فرقه اساسین » با حضور چهره های سرشناسی چون مایکل فاسبندر و ماریون کوتیار روانه سینما شد.
داستان فیلم درباره یک بدبختی به اسم کالم ( با بازی مایکل فاسبندر ) است که با توجه به سابقه کیفری اش زندگی خود را تمام شده می پندارد تا اینکه متوجه می شود عمرش به دنیاست با این شرط که در پروژه ای به نام " آنیموس " حضور پیدا کند.در این پروژه که محققی به نام صوفیا ( ماریون کوتیار ) نیز در آن حضور دارد، کالم می بایست از طریق تکنولوژی آنیموس، به خاطرات چند صد سال قبل جدش که برای خودش قاتلی بوده، سفر کند. اما در این میان مشخص می شود که پدرِ صوفیا ( جرمی آیرونز ) نقشه شومی در سر دارد و می خواهد از طریق فرستادن کالم به خاطرات جد خنجر به دستش، شی ارزشمندی را بدست آورد که ...
اقتباس سینمایی از بازیهای ویدئویی در تاریخ سینما سابقه بلندی دارد و عناوین محبوبی در دنیای بازیهای کامپیوتری صاحب فیلم سینمایی شده اند که روی هم رفته می توان گفت همه آنها در بهترین حالت ممکن در حد و اندازه یک اثر قابل تحمل بر پرده سینماها ظاهر شده اند. شاید بتوان در میان آنها « تپه خاموش » را بهترین اقتباس سینمایی معرفی کرد که دلیل آن هم غنی بودن داستان بازی و ویژگی های سینمایی بود که در خودِ بازی وجود داشت. اما در میان این اقتباس ها، « فرقه اساسین » قطعاً جزو لیست بدترین ها قرار می گیرد.
ایراد بزرگ فیلم را می توان به عدم درک سازندگان از ساز و کار یک بازی کامپیوتر دانست که منجر شده نسخه سینمایی تا جایی که امکان داشته از موقعیت های خود بازی استفاده نماید که تصمیم کاملاً اشتباهی بوده است چراکه مخاطب فیلم، بازیباز هایی هستند که مسلط به دنیای « فرقه اساسین » بوده اند و در واقع خودشان قهرمان بوده اند و حالا در نسخه سینمایی به دنبال یک برداشت سینمایی از این داستان هستند که فیلمنامه یکدست و جذابیت های سینماتیک داشته باشد. اما سازندگان بطور عجیبی فیلمنامه را به سطحی ترین شکل ممکن و داستانی که در مقابل خط داستانی بازی به راحتی رنگ می بازد، روانه سینما کرده اند و در واقع، نسخه ضعیف شده تری از آنچه که بازیبازها قبلاً تجربه کرده اند را به آنها عرضه کرده اند.
نسخه سینمایی « فرقه اساسین » با بهره گیری از فضای قرن پانزدهم اسپانیا، می توانست به راحتی داستانی ارجینال و جذاب را روایت کند و به جایگاهی بالاتر از روایت نسخه بازی دست پیدا کند. اما تمام آنچه که سازندگان بر آن تاکید داشته اند و تاکیدشان هم ویژه بوده، بالا رفتن های مکرر از در و دیوار و پریدن از این سقف به آن سقف بوده که تماشایش در وهله اول هیجان انگیز به نظر می رسد اما تکرار آن باعث کسالت بار بودن آن می گردد. ظاهراً دیدگاهی که سازندگان نسبت به بازیبازها داشته اند این بوده که آنها از دیدن بالا رفتن قهرمان داستانشان از دیوار و پریدن های مکرر به وجد می آیند و نیازی به خط داستانی و پرداخت شخصیت ندارند.
« فرقه اساسین » حتی در بخش اکشن نیز مشکلات فراوانی دارد که برای اثری با کارگردانی جاستین کورزل عجیب به نظر می رسد. چرخش های مکرر دوربین و لرزش هایی که قطعاً برای پوشاندن ضعف CGI در فیلم به کار گرفته شده باعث خسته شدن چشم می شود و بدتر از آن اینکه سازندگان برای رسیدن به مقاصد مالی، حتی ماهیت اثر را نیز تغییر داده اند و آدمکش های فیلم نرمی و ملایمت فراوانی برای امورشان پیشه کرده اند! بازی « فرقه اساسین » برای مخاطبان بزرگسال در نظر گرفته شده بود چراکه محتوای اثر فضای خشونت بار قابل تاملی را ایجاب می کرد اما در نسخه سینمایی این خشونت به دلیل درجه بندی سنی نوجوان برچیده شده است، به همین جهت قاتل ها در مواجه با قربانیان معمولاً قاطعیتی نشان نمی دهند و اگر هم نشان دهند تصویری نیست که آن را ثبت نماید!
مایکل فاسبندر در نقش قهرمان بازی سردرگم و بی هویت به نظر می رسد و علی رغم اینکه فاسبندر بازیگر توانایی است، از ظرفیت حضور او در نقش اصلی اثر استفاده نشده و او چیزی شبیه به قهرمانان اکشن رده ب شده است. ماریون کوتیار هم در حد و اندازه های یک اسم در فیلم باقی مانده. به نظر می رسد کوتیار یکی از ساده ترین نقش آفرینی های دوران بازیگری اش را تجربه کرده است. جرمی آیرونز هم در نقش ریکی دارای بُعد مشخصی در پرداخت نمی گردد و در حد یک کله خراب بد که نمی دانیم مشکلش چیست ظاهر شده است.
نسخه سینمایی « فرقه اساسین » نه در حد و اندازه بازی کامپیوتری اش است و نه حتی در حد و اندازه یک اثر اکشن قابل قبول سینمایی. اقتباس سینمایی جاستین کورزل تبدیل به مغلطه ای سرهم بندی شده از ویژگی هایی است که ظاهراً یک بازیباز در گوش سازندگان بازگو کرده و آنها نیز براساس همین داده ها فیلم را ساخته اند. « فرقه اساسین » فیلمبرداری بدی دارد،جلوه های ویژه اش هم چنگی به دل نمی زند و فیلمنامه بد و آشفته هم که مهمترین ویژگی اش پارکور بوده، نمی تواند مخاطب این روزهای سینما را راضی کند. بازیبازها قطعاً انتخاب بهتری برای تجربه « فرقه اساسین » خواهند داشت اما مخاطبین سینما در اولین برخوردشان با داستان « فرقه اساسین » تجربه خوشایندی را پشت سر نخواهند گذاشت.
منبع:مووی مگ
فیلم Assassin’s Creed فیلمی بر اساس سری بازی های ویدئویی به همین نام از کمپانی یوبیسافت می باشد. شما در این بازی ها بسته به زمان وقوع آن در لباس های متفاوتی ظاهر می شوید و توانایی پریدن و بالا رفتن از ساختمان ها و به قتل رساندن افراد مختلف در قالب کاراکتر بازی در اختیار دارید. برخلاف بازی های ویدئویی فیلم Assassin’s Creed زیاد سرم گرم کننده نیست بلکه فقط تا حدی قانع کننده می باشد. به نظر می رسد که هیچ راهی برای ارتباط بین بازی های ویدئویی و ساختن فیلم از روی آنها وجود ندارد. (البته بجز Mortal Kombat 1995 و Super Mario Brothers 1993 و Street Fighter 1994). اکثر بازی های ویدئویی داستان خوبی دارند اما به نظر نمی رسد کسی بتواند به درستی این داستان ها را برای تولید فیلم بازنویسی کند. بسیاری از فیلم های برگرفته شده از این بازیها اساسا یا داستان درستی ندارند و یا داستان آنها بسیار ضعیف و شکننده است.هنوز هم معلوم نیست چرا بحث های تکراری در مورد شوالیه های تمپلار و تلاش آنها برای از بین بردن خشونت در جهان در فیلم Assassin’s Creed وجود دارد. چه کسی این صحنه های کسل کننده و تکراری را طراحی کرده است؟ و چرا بازیگر های مکمل فیلم مثل جرمی آیرنس (Jeremy Irons) و شارلوت رمپلینگ (Charlotte Rampling) در گوشه ای رها شده اند، در حالی که مایکل کی.ویلیامز (Michael K. Williams) نقش خوبی در فیلم بازی می کند؟ اگر کسی انتظار یک خودنمایی زیبا از فیلم داشت، بعد از دیدن فیلم می فهمد خبری از این خودنمایی نیست.فیلم در مورد یک زندانی به نام کال لینچ (Cal Lynch) با بازی مایکل فازبندر می باشد که در آینده ی نه چندان دور زندگی می کند. او توسط یک گروه از شوالیه های تمپلار که به او نیاز دارند محکوم به مرگ شده است. این تمپلارها یک ماشین مجازی به نام انیموس (Animus) در اختیار دارند که بوسیله ی آن می توانند مردم را به گذشته بفرستند تا آنها دنیا را از دید اجداد خود ببینند. این اطلاعات برای تمپلارها مفید است چون آنها با استفاده از این اطلاعات ظاهرا می توانند محل سیب ادن (Apple of Eden) را پیدا کنند، وسیله ای که با استفاده از آن می توان انسان را به خدمت خود درآورد و جلوی اختیار آنها را گرفت. جد کال لینچ عضو گروهی به نام Assassin’s Creed بوده است، گروهی که تلاش می کردند تا با تمپلارها مبارزه کنند و سیب ادن را از آنها مخفی کنند.کال اطلاعاتی به دست می آورد که ظاهرا تمپلارها به این اطلاعات نیاز دارند. البته این اطلاعات برای او ناخوانا و گنگ می باشد. این داستان برای سوفیا (Marion Cotillard) همکار کال و دختر رهبر تمپلارها ریکین، با بازی جرمی آیرونز (Jeremy Irons) نیز صدق می کند. کال این موضوع را با پدر خود مطرح می کند و برای حل این مسئله به سمت تمپلارها حرکت می کند. همچنین، ظاهرا این ماشین مجازی توانایی جادویی دارد که در آن کال می تواند مهارت های رزمی جد خود آگیلار را یاد بگیرد.با استفاده از این ماشین بعضی از افراد می توانند در زمان سفر کنند، هنرهای رزمی یاد بگیرند، باعث مختل شدن اختیار مردم شوند چون از وقوع اتفاقاتی نگران هستند و پس از آن بر علیه کلیسایی که آنها را به خدمت گرفته بودند شورش می کنند. بخاطر این از عبارت “بعضی از افراد” در بالا استفاده شد چون در Assassin’s Creed یک شخص خاص مهم نیست فقط کسی جدی گرفته می شود که بتواند ماموریت خود را به اتمام برساند. بنابراین بعضی از گفتگوها تمام نمی شوند، چون در فیلم انجام درست ماموریت مهم تر از داستان آن است و کاراکتر ها در سکوت و خفا از روش های پیچیده ی خود برای انجام ماموریت بحث می کنند.و در عین حال بیننده ها هیچوقت یک کاراکتر اصلی با هدف کامل در فیلم پیدا نمی کنند، چون هیچکس به اندازه ی کافی باهوش و یا متفکر نیست. آنها ممکن است با خود اینگونه فکر کنند که شاید من با همکاری با یک سازمان مخفی که سعی در از بین بردن آزادی مردم دارد، کار درستی انجام می دهم، یا شاید من باید به گروهی از مردم کمک کنم تا آن شی ء جادویی که سیب ادن (Apple of Eden) نام دارد را پیدا کنند. کاراکترها زیاد واقعی به نظر نمی رسند چون تمام کارهایی که آنها انجام می دهند در مورد یک سری اطلاعات بیهوده ی می باشد، یا آنها گاهی وقت ها مبارزه می کنند ولی هیچوقت این کار را در یک راه قانع کننده انجام نمی دهند. خوشبختانه فیلم برداری این فیلم به درستی انجام شده است و بعضی از صحنه ها طوری است که شما آرزو می کنید بتوانید آن حرکت ها را انجام دهید.کال در فیلم در یک اتاق به نام انیموس دیده می شود که روی او آزمایش مختلفی انجام می شود و این صحنه ها زیاد در فیلم توضیح داده نشده اند. بطور تصادفی ممکن است این فیلم شبیه فیلم Zardoz 1974 باشد، فیلم Zardoz یک فیلم علمی/تخیلی محصول ۱۹۷۴ می باشد که در آن شان کانری (Sean Connery) نقش یک انسان سرکش را بازی می کند و در تلاش است تا تابرناکل (Tabernacle) را نابود کند. در فیلم Assassin’s Creed نیز مانند فیلم Zardoz صحنه های عالی وجود دارند که باعث جلوه پیدا کردن داستان فیلم می شود. گیمرها ممکن است از این فیلم راضی باشند ولی در مورد بقیه مخاطبان باید صبر کرد و دید که چه عکس العملی در مورد فیلم خواهند داشت.
بر اساس پیشگویی بزرگ تاریخ ، زمان نابودی دنیا فرا رسیده و زمین در حال نابودی و از هم پاشیدن است . حادثه ای عظیم که در سال 2012 در حال اتفاق افتادن است و هر لحظ بر ابعاد ويرانگري اش افزوده مي شود . در اين میان دانشمندي به نام جکسون (John Cusack) در تلاش است که از وقوع آن جلوگیری کند ، اما ...
چهار فضانورد که برای ماموریتی به فضا رفته اند، دچار برخورد با گرد و غبار کیهانی میشوند و تحولات عجیبی در تواناییهای آنان به وجود می آید. اکنون آنها باید با هم در مقابل دشمن مشترکشان، یعنی پنجمین سرنشین آن فضاپیما بایستند.
هشت سال پس از حوادث پارک ژوراسيک، دکتر «آلن گرانت» به زندگی عادی خودش پرداخته و بدور از هر دايناسور زنده ای مشغول انجام تحقيقات روی فسيلهای دايناسورها است. اما متاسفانه کمبود پول برای تحقيقات باعث می شود که پيشنهاد يک بازرگان ثروتمند به نام «پائول کربی» را برای انجام يک پرواز کوتاه روی جزيره سورنا که دومين مرکز تحقيقاتی روی دايناسورها است را بپذيرد. چيزی که دکتر گرانت نمی داند اينست که کربی نياز به کمک يک متخصص دايناسورها دارد تا به او و همسرش کمک کند که پسر ۱۴ ساله شان اریک را که با پاراگرايدل در جزيره سقوط کرده نجات دهند.
بعد از حادثهای که بلا را تا پای مرگ می کشاند، ادوارد او را ترک می کند. در نبود ادوارد، بلا درگیر یک رابطه فراطبیعی دیگر میشود، اینبار با گرگینهای بنام «جیکاب بلک».
این فیلم داستان یک ناوگان نیروی دریایی است که یک روز مجبور می شوند با بیگانه ها که به زمین آمده اند مبارزه کنند و آنها را از بین ببرند، این بیگانگان به زمین آمده اند تا یک منبع انرژی در زیر اقیانوس بسازند و…
فیلم برگرفته از داستان «نوح» است که در آن کل جهان قرار است به زیر آب برود و در این میان شخصی به نام «نوح» (راسل کرو) کشتی بزرگی را میسازد و از تمامی حیوانات یک جفت را سوار میکند تا مانع منقرض شدن نسل آنها شود...
بعد از بدنیا آمدن «رنزمه» دختر «بلا» و «ادوارد»، خانواده کالن تصمیم می گیرند دیگر خانواده های خون آشام را با خود متحد کنند تا بتوانند در مقابل خطری که از جانب ولتری آن ها را تهدید می کند، مقاومت کنند...