داستانی کمدی درباره یک زوج است که درگیر مسائل زندگیسان هستند و با سگشان عین بچه خودشان رفتار میکنند و در لس انجلس مشغول کار هستند و وقت کمی برای یکدیگر میگذارند....
داستان در مورد چهار برادر جهش یافته لاکپشتی است. لئوناردو ، رافائل ، داناتلو و مایکل آنجلو. چهار برادر توسط استادشان اسپلینتر آموزش دیده اند و حالا میخواهند در برابر دشمنشان شردر از شهر محافظت کنند.
«ناتالي» (دياز)،«ديلن» (باريمور) و «الکس» (ليو)، براي مردي به نام «چارلي» (با صداي فورسايت) کار مي کنند که هرگز با کارمندان خود رو در رو ملاقات نمي کند. در مأموريت اين بار، «اريک ناکس» (راکول)، يکي از نوابغ فن آوري هاي الکترونيک ربوده شده و «راجر کوروين» اهريمني (کوري) مظنون شماره ي يک تلقي مي شود...
«خانم و آقاي ليتل» (ديويس و لوري) تصميم مي گيرند به خاطر پسرشان، «جرج» (ليپنيکي)، بچه اي را به فرزندي قبول کنند. آنان در پرورشگاه به موشي (با صداي فاکس) به نام «استوارت» بر مي خورند که مي تواند حرف بزند، راست راست راه برود، لباس تنش کند و تقريبا هر کاري که يک بچه ي آدم مي کند، انجام دهد....
«کارمن» (وگا) و «جونی» (سابار)، خواهر و برادری هستند که باید جان پدر و مادر جاسوس شان ، «گره گوریو» (باندراس) و «اینگرید کورتس» (گاگینو) ، را نجات بدهند و …
«ديلن» (باريمور)، «ناتالي» (دياز) و «الکس» (ليو)، يک بار ديگر به دفتر رئيس شان، «چارلي» (صداي جان فورسايت) فراخوانده مي شوند و در جريان تازه ترين مأموريت شان قرار مي گيرند: پيدا کردن يک جفت انگشتر که حاوي اطلاعاتي طبقه بندي شده هستند...
آلمان، سال ۱۷۹۶٫ «ویلهلم گریم» (دیمن) و «یاکوب گریم» (لجر) برادران حقه بازی هستندکه از این دهکده به آن دهکده سفر می کنند و به هرجا می رسند نمایش هایی به راه می اندازند و ادعا می کنند که با عالم غیب ارتباط دارند. سرانجام در دهکده ای به نام ماربادن، حاکم فرانسوی، «دلاتوم» (پرایس)، متوجه شیاد بودن برادرها می شود، ولی به جای تنبیه «برادران گریم» آن دو را روانه مأموریتی خطرناک می کند و …
چهار رفيق ميان سال (آلن، تراولتا، ميسي و لارنس) براي فرار از ملال زندگي روزمره ي خود تصميم مي گيرند با چهار موتور سيکلت از سين سيناتي راهي ساحل اقيانوس آرام در غرب امريکا بشوند. اين چهار رفيق پس از چندي با يک گروه موتور سوار خشن به رهبري «جک» (ليوتا) درگير مي شوند...
گروه "شرکت معماها" که اعضای آنها فرد ، دافنه ، ولما ، شگی و يک سگ به اسم اسکوبی است و کارشان قبلاً حل معماهای جنايي و تبه کاری بوده مدت دو سال است بخاطر اختلافات از هم جدا شده اند . تا اينکه هر کدام جداگانه دعوت نامه ای می کنند تا برای گذراندن تعطيلات بهاری به جزيره اسپوکی بروند...…