Citizen Kane
8.3 (میانگین رآی 390,602 نفر)
100 نمره منتقدین
7.9 امتیاز کاربران ( 41 رای)

Citizen Kane ( 1941 )

تاریخ انتشار : -
چارلز فاستر کین( ولز ) ،سلطان مطبوعات و میلیاردر معروف درقصرش به تنهایى در حالى که زیر لب کلمه‏ ى « غنچه رز » را زمزمه می‏کند ،می‏میرد. او با مرگش مورد توجه رسانه هاى گروهى و به‏ خصوص خبرنگار کنجکاوى قرار می‏گیرد که مایل است رمز « غنچه رز » را کشف کند...
Citizen Kane
  • توضیحات :

    فیلم دوبله پارسی کامل و بدون حذفیات « همشهری کین »
    دوبله شده توسط: استودیوهای داخلی
    مدیر دوبلاژ: استاد عباس خسروانه
    گویندگان: ایرج ناظریان ، زهره شکوفنده ، امیر هوشنگ قطعه ای و ...


    نسخه هایی که با این نماد CC نشان داده شده‌اند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی هستند.

    کیفیت: BluRay 2160p 4K حجم : 5.39 گیگابایت انکودر: YIFY
    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 1.83 گیگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 966.02 مگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 720p حجم : 900.23 مگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 484.35 مگابایت انکودر: NightMovie CC
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 1080p حجم : 1.83 گیگابایت انکودر: Unknown
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 720p حجم : 856.91 مگابایت انکودر: Unknown
    دانلود صوت دوبله به صورت جداگانه
    • کیفیت: Stereo 128
    • مدت زمان: 01:59:23
    • فرمت: mka
    • حجم: 107.27 مگابایت
    در صورتی که قبلا فیلم را دانلود کرده اید، این فایل صوتی را دانلود کرده و طبق آموزش زیر روی فیلم زبان اصلی بگذارید.
    • DarkPassenger
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      DarkPassenger
      چهارشنبه, ۲۱ تی‍ ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۴۳
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      ٭ همشهری کین، فیلمی که تاریخ سینما را به قبل و بعد خود تقسیم می‌کند، ساخته یک نابغه ۲۶ ساله بود. هالیوود در یکی از دوره‌های "بی‌خویشی"، اختیار تام و تمام به جوانی داد که پیش از آن با اجراهای گروه تآتری "مرکوری" و یک نمایش رادیوئی شهرتی به دست آورده بود. بزرگ‌ترین "قطار اسب‌بازی" در اختیار جوان نابغه قرار داشت و او باید آن را به یک ایستگاه می‌رساند. بدین خاطر، سینمای قبلاز خود را مرور کرد. هر آن‌چه آموخت و هنری را که ختم کننده هنرها بود "ترتیب" داد. اما داستان انتخابی از ابتدا جنجال برانگیخت. ویلیام راندولف هرست، سلطان مطبوعات آمریکا، شباهت‌هائی میان قهرمان داستان، "کین"، و خودش می‌دید. سعی کرد جلوی نمایش فیلم را بگیرد. نتوانست. زندگی هرست، زندگی "کین" نبود. زندگی "کین"، زندگیهرست نشد. بلکه زندگی معروف‌ترین شخصیت‌ سینمائی گردید. اگرچه، همشهری کین کلام آخرین در سینما شد.

      چون تماشاگران عادی، به نمایش نرفتند و این فیلم‌سازان آینده بودند که نقش دائمی پرستندگان معبدش را به عهده گرفتند پرستندگانی که به‌زودی در معابد خودشان، الهه‌های خودشان را ساختند. همشهری کین نمایش تنهائی انسا بود. یعنی دست مایه اصلی هنری معاصر که در فیلم، یگانه شاهدش دوربین عینی ولز است. شخصیت‌های دور و بر "کین"، راهی به دورن او ندارند. شاهد عینی (تماشاگر؟) نیز تا حدی می‌تواند جلو برود. فراموش نکرده‌ایم که آغاز و انجام فیلم با اخطار نصب شده بر دروازه قصر "کین" شناخته می‌شوند: تعدی ممنوع! همشهری کین، از طرفی نمایانگر دقیق شکست رویای آمریکائی نیز هست. "کین" فردی است که بدون "اراده آزاد" مادیات را به دست می‌آورد و احساسات را از دست می‌دهد. ظهور و سقوط او، پوچی جاه‌طلبی‌ها را تصویر می‌کند. جاه‌طلبی‌های آدم‌های بزرگ یا نوابغ که خود ولز، بدون تردید از آنان بود! در حالی که ولز، آدم بزرگی، نابغه‌ای از نوع دیوید وارک گریفیث یا سرگئی ایزنشتاین نبود. مبدغ نبود. سینمای قبل از خود را ترتیب داده بود. اما فقط قواعدش را مرتب کرده بود و فکرهای جدید را با آن‌ەا آراسته بود. مثل استفاده از فن "وضوح در عمق صحنه" که درخشان‌ترین نمونه‌اش در صحنه‌ای از همشری کین است که می‌خواهند "چارلز" کوچک را از پدر و مادرش و "رزباد" جدا کنند: "چارلز" در انتهای تصویر سرخوشی می‌کند، در وسط پدر مردد و نگران قرار دارد و در جلو، مادر مصمم به تغییر در زندگی فرزند. سه ماجرا و سه شخصیت، طی یک تصویر تعریف می‌شوند.

      "سینما" دیگر از ولز چه می‌خواست؟ اما نه، از او همچنین می‌خواست که زمان را بکشد. همان‌طور که اینستاین در علم و جیمز جویس و مارسل پروست در ادبیات گشته بودند…. می‌ماند نکته آخر (یا اول؟) فیلم که معمای "رزباد" باشد. "رزباد" را نمی‌بایست زیاد جدی گرفت. بدون تردید، "رزباد" کنایه‌ای ناشی از سرک کشیدن در حال و هوای داستان‌های دست چندم ادبی است یا به قول خود ولز، یک ترفند فرویدی. همشهری کین نمی‌خواهد تمام زندگی یک انسان را با یک کلمه توضیح دهد. یا برعکس می‌خواهد ثابت کند که چنین کاری چقدر احمقانه است. کلمه، کلمه است و هیچ وقت تصویر نمی‌شود. و دعای معبد همشهری کین/ اورسن‌ولز / سینما را نیز درست با همین ورد می‌خوانند! با این همه در وقت مرگ "کین"، کسی در اتاقش نیست که زمزمه "رزباد" را بشنود. آیا این هم یک شعبده دیگر از نابغه جوان بود؟

      منبع: مقالات سایت آفتاب
    • ALI-MOLA
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      ALI-MOLA
      دوشنبه, ۲۷ اس‍ ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۵۱
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      حاوی اسپویل
      همشهری کین این فیلم پر تمتراق تاریخ سینما فیلمی که از نظر من به شدت OVERRATED است ولی مفهومی که برای انتقالش تلاش کرده مفهومی بزرگ و قابل احترام است یادم نمی آید که برای فیلمی کامنتی به این طویلی نوشته باشم ولی چاره ای نیست چون به یکی از عزیز ترین دوستانم قول داده ام برداشتم را از فیلم با او در میان بگذارم
      این فیلم حسی 2 گانه در من ایجاد کرده نه آنقدر دوستش دارم که بگویم مورد علاقه ام است و نه آنقدر از آن بدم می ‌آید که بگویم از آن متنفرم و برایم بی ارزش است چیزی ما بین این دو حس را به فیلم دارم و نمره ام 5 است بگذریم برسیم به برداشت من از فیلم
      چارلز فاستر کین مردی که در آخرین لحظات نفس کشیدنش کلمه رُزباد را به زبان می آوَرَد و میمیرد و دنیا را برای همیشه ترک میکند و از اینجا به بعد کلمه رُزباد تبدیل میشود به معمای اصلی فیلم اما رُزباد یعنی چه؟ چه کارکردی دارد؟ چه مفهومی را میخواهد انتقال دهد؟ چه چیزی را میخواهد در زندگی چارلز فاستر کین به ما بگوید؟ رُزباد چکیده زندگی ایست که کین آرزویش را داشت در آن زیست کند و نفس بکشد زندگی ای که بوی مادرش را میداد بله رُزباد چیزی است که کین میخواست باشد ولی تقدیر چیز دیگری برایش رقم زد بهتر بگویم او نمیخواست فردی ثروتمند باشد نمیخواست روزنامه ای پرتیراژ داشته باشد اصلا برای همین شروع کرد به روزنامه نگاری او روزنامه ای را هر روز چاپ میکرد که قطعا ورشکستش میکرد و در خود فیلم هم دیدیم که اوایل کار روزنامه سالی 1 میلیون دلار ضرر میداد ولی از تقدیر بدِ کین روزنامه هم پر مشتری شد و کین از قبل هم پولدارتر کین قربانی تصمیمی شد که مادرش در کودکی برای او گرفت تصمیمی که اسباب بازی رُزبادش را از او گرفت کین نمیخواست فردی مهم یا فردِ پولداری باشد کین در تمام طول فیلم سعی کرد یک همشهری باشد جایی در پایین حرم جامعه ولی مادرش او را با تصمیمش به بالاترین مکان حرم جامعه برد و تنها خواسته کین را از او گرفت همشهری بودن را
      کین اگر بگویم از تمام دنیا فقط مادرش و سمبل دوران کودکیش اسباب بازی رُزبادش را میخواست به گزاف نگفته ام او هر چقدر سعی کرد به دنیایی معمولی برود بیشتر از آن فاصله گرفت گویی که مادرش چیز دیگری برای او دوست داشت ولی او مادرش را میخواست تنها جایی در فیلم که خود واقعی کین را میبینیم جایی است که سر تا پایش در لجن فرو رفته و او میگوید به محله قدیمی میخواستم بروم چون آنجا مرا یاد مادرم میندازد بله مادرش مادری که شاید تصمیمِ درستی برای زندگی کین گرفت ولی هیچ چیز وجود کین را جز مادرش نتوانست پر کند نه پول نه شهرت نه زنانی زیبا و نه مجسمه هایی بی جان و گران قیمت فقط یک چیز در او حس رضایت ایجاد میکرد که تقدیر اجازه رسیدن به آن را به او نداد مادرش
      بله رُزباد را باید یک سمبل دید او با دلبستگی به یک اسباب بازی از دنیا نرفت او با حسرتی بزرگ تر از این حرف ها از دنیا رفت حسرتی به نامِ کودک مادر بودن

عناوین مشابه

Se7en (1995)
8.6
داستان فیلم در مورد قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پرونده این قتلها "دیوید میلز" (بردپیت) است، کاراگاه جوانی که تازه به نیویورک منتقل شده است. میلز با همکاری کاراگاه سامرست (مرگان فریمن) که در شرف بازنشستگی است قدم به قدم قاتل را تعقیب می کنند اما حوادثی رخ می دهد که شرایط را تغییر اساسی می دهد...