بچه رئیس ، اقتباسی از یک کتاب تصویری به همین نام است که توسط مارلا فارزی خلق شده است. داستان این فیلم انیمیشنی در مورد خانوادهای است که با ورود بچهای عجیب و غریب به خانهشان اتفاقات زیادی را تجربه میکنند...
انیمیشن دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «بچه رئیس»
دوبله شده توسط موسسه سورن // مدیر دوبلاژ: عرفان هنربخش
گویندگان: مجید حبیبی، راضیه فهیمی، محمدرضا صولتی، ساناز غلامی، علیرضا وارسته، نرگس آهازان، نسرین کوچک خانی و ...
نسخه هایی که با این نماد
CC
نشان داده شدهاند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی
هستند.
کیفیت:
BluRay 2160p 4K
حجم :
4.69 گیگابایت
انکودر:
YIFY
این نقد . برگرفته از نتیجه هایه فکریه خودم از این انیمیشن هست .
این فیلم داستان پسر بچه ای به نام ( تیم ) رو روایت میکنه که در افکار و رویاهایه خود زندگی میکنه و هیچ چیزو به اندازه عشق پدر و مادرش نسبت به خودش دوست نداره .
همون طور که صدای تیم ( بعنوان راوی در سن بزرگسالی ) در اویل فیلم عنوان میکنه که ( بچه ها در این سن و سال بیشتر به خیال پردازی متکین ) من در بچگی بیش از حد رویا پرداز بودم !
25 : 3در این دقایق فیلم همانظور که مشاهده میکنید مادر تیم حامله است ( تیم عشق پدر و مادرشو دوست نداره با کسی شریک شه ) و پدر کم کم به تیم میخواد بفهمونه که تیم در حال برادر شدنه : تیم نظرت در مورد برادر چیه . تیم : من کافیم : حسادتی که زمینه ساز تنفر از فرزند دیگر است .
28 : 3تیم : این حرف پدر منو بفکر برد که بچه ها از کجا میان . تیم با این فکر خوابید در حالی که تیم یک پسره خیال پرداز بود .
30 : 4 تصاویری که شباهت زیادی داره با فکری که تیم قبل از خواب کرد ( بچه ها از کجا میان ؟ )
50 : 6 تیم : پر و مادرم همیشه به من میگفتن که قوه تخیله بیش از حدی دارم ولی شاید باورتون نشه بچه با یه تاکسی اومد .
اگه در طول فیلم توجه کرده باشین تیم به دلیل قوه تخیل زیاد هر کاری انجام میداد و مکان حالشو با افکار خود وفق میداد !
توجه داشته باشید که تیم در یک دنیایه واقعی زندگی میکنه # : بچه با کت شلوار به خونه میادو سعی داره که تمام عشق و علاقه پدو مادرو صاحب بشه . ( بچه حرف میزنه !!!!!! )
12 : 24در دید تیم بچه ها برای گرفتن نوار با سرعت زیاد با ماشین کودکان دنبالشون میکنم . اگه توجه کنید تیم ماشین بچه ریسو گرفته و با سرعت به سمین ساییده میشه . اما وقتی تصویر از دیدگاه پدرو مادر فیلمو نشون میده ماشین خیلی اهسته در حال حرکت کردنه و تیم فقط پشت ماشینو گرفته و خوابیده رو زمین !!
تیم و بچه رییس برای معموریت خودشون سفز های زیادی باهم میرن . و این سر ها مغز تیم رو پخته تر میکنه که بنظ من دلیل تغییر بچه رییس به بچه واقعی دیدگاه ولقعی تیم به دنیای واقیه .
خلاصه میکنم / بچه رییس وقتی میرهبچه هایه معمور به خونه میان و اسرات بچه ریسو از خونه ناپدید میکنن .
نتیجه :
1: پدر و مادر تیم به مصاحبه کاری نرفتند رفتن بیمارستان تا بچه رو بدنیا بیارم .
2: بچه ریسی در کار نبود تمام این اتفاقات فقط یک خواب بود . که با فک اینکه ( بچه ها از کجا میان و حسادت تیم به عشقه پدرو مادر تموم شد )
3: در اخر فیلم بچه رعیس با تاکسی میاد . درسته . ولی پدرو مادر میارنش . دلیل دارمن . ( کارگردان نشون نمیده که بچه خودش از تاکسی بیاد ) :
3: سکانس اخر فیلم تیم یک دختر داره که این خاطرات برای اون تعریف شد ( وان ها تو بیمارستان منتظردختر بچه اند یعنی دختر تیم ) . دختر به تیم میگه : بابا این داستان واقعیت داره ؟ تیم : اینجور فکر میکنم . و تیم این تخیلات رو تو سر دخترشم میبره . و سکانس اخر دوربین تصویرو از دیدگاه دختر نشون میده ! دختر بچه تازه بدنیا اومده کت شلور داره / درسته باز هم تخیلات و افکار البته الان برایه دختر تیم =)
امیدوارم که براتون جذاب بوده باشه . تمام این تحلیل توسط خودم ساخته و نوشته شده و نتیجه من از این فیلم بود.
آیا قنداق بچه در قد و اندازههای یک فیل داریم؟! نه، پس مسلما «بچه رئیس» دربارهی دونالد ترامپ نیست. نه «تام مکگراث» کارگردان، نه «مایکل مککولرز» نویسنده، نه هیچ احدی از کمپانی فاکس یا دریمورکز این ادعا را تایید نکرده. بهتر است بگوییم که این اقتباس از کتاب «مارلا فریزی» نوشته شده در سال 2010 و مناسب برای کودکان، خیلی قبلتر از سر کار آمدن دولت فعلی آمریکا تدارک دیده شده بود. اما نکتهای که ذهن مخاطبان را به سمت این نتیجهگیری سوق داده، صداپیشگی این شخصیت جبار و ستمگر کوچک توسط «الک بالدوین» است. بالدوینی که ید طولایی در تقلید و استهزای رئیسجمهور فعلی دارد؛ آن هم در انیمیشنی که نوزادی آراسته به کت و شلوار دارای چنین شخصیت عجیبی است! البته باید اذعان کرد که تفاوتهایی میان این دو وجود دارد. بچه رئیس بالدوین هیچکدام از بچههای نژاد دیگر را دیپورت نمیکند و البته رهبری خودساخته است.
به هرحال، متاسفانه یا خوشبختانه، این انیمیشن در باب تمسخر ترامپ نیست. ممکن است تماشاگران در جستجوی اعتراضی نهفته به ترامپ در متن داستان و در پس شوخیهای انیمیشن باشند، اما شاید نزدیکترین نکته به هدف آنها همان اظهار زیرمتنی در آهنگ بلکبرد از گروه «بیتلز» باشد که به عنوان موسیقی متن اثر، در قالب یک لالایی استفاده شده. «بچه رئیس» را میتوان آش شله قلمکار بیضرری دانست که به کاراکتر ریزه میزهی خود که با آن بند جوراب و پیراهن آویزانش دائما در حال فریاد زدن است اتکا کرده. شاید آنهایی جذب این اثر شوند که انیمیشنهای سینمایی را چیزی جز یک پرستار بچهی تصویری نمیدانند تا برای مدتی هم شده کودکانشان را ساکت نگه دارد!
پس با این تفاسیر در خوشبینانهترین حالت، میتوان بالدوین را در قامت یک هیولای خیالی تصور کرد که از جانب یک رئیس والاستریت مینیاتوری و کوچک سخن میگوید؛ بچهای که به اقتضای فرآیند طبیعی خط مونتاژ بچهسازی، خصوصیاتی قدرتطلب و مدیرانه دارد. او به عنوان برادر تازه متولدشدهی تیم (مایلز بکشی) به زمین فرستاده شده؛ تیم پسری هفت ساله است که از کمتوجهی والدینش به او به دلیل اضافه شدن این عضو جدید به خانواده ناراضی است. البته همهی اینها دلیل دارد، مجموعهای به نام « Puppycorp» در صدد به راه انداختن تجارتی بر مبنای بامزگیست و تنها رئیس میتواند سلسله مراتب این بامزگی و جذابیت را دستنخورده باقی نگه دارد. اما چه کسی را میخواهند فریب دهند؟ کاملا مشخص است این وسیله دستاویزیست برای آقای بازیگر تا بهترین تکه کلامهای خود در سریال 30 راک را تکرار و سخنان زیرکانهی یک مسئول را از دهان کودکان بازگو کند (در طول داستان، آرزو میکنید که بر حسب اتفاق میوهای زرد رنگ از خانوادهی مرکبات به دست این بچه برسد و او فریاد بزند: «خدای من، لیمو!» ).
و تنها همین شوخی برای سر پا نگهداشتن یک محصول سینمایی کافی نیست. نمیشود که هر چه به ذهنت میرسد در داستان بگنجانی به امید این که یکی از آنها بر مخاطب تاثیر بگذارد. در نتیجه میتوان گفت «بچه رئیس» آمیزهای از عناصر متفاوت و ناهمگون است که هر دقیقه به سمت بیننده پرتاب میشوند. به عناون محصولی از دریمورکز که غالبا نشان داده از انیمیشنهای دیگر تاثیر میپذیرد، میتوانید چندین صحنهی فانتزی داستان اسباببازی گونه، شباهتهایی به کارهای «گندی تارتاکوفسکی (سازندهی هتل ترانسیلوانیا)» و تعدادی صحنهی دیوانهوار در انیمیشن بیابید. ارجاعاتی هم به فرهنگ عامه در اثر دیده میشود که بعضا واضح و بعضا قدیمی و از مد افتاده هستند. مثل ارجاع به سریال دههی هفتاد S.W.A.T. و یکی از نکات کلیدی داستان، ارجاعی به هواداران «الویس پریسلی».
«بچه رئیس» تلاش دارد با صدای سلبیریتیهای مشهور و با کلیشههای معمول مخاطب جذب کند؛ کلیشههایی چون خانواده مهم است، تخیلات خوب است، اضطراب از جابهجاشدن امری طبیعیست، والدینت همچنان تو را دوست دارند، کودکان با لباس رسمی بسیار ناز و زیبا هستند و فلان و بهمان... خلاصه «بچه رئیس» برای گذراندن وقت هنگام مسافرت یا تفریح پیشنهاد خوبیست، دقیقا همانند یک پستانک سینمایی برای سرگرمکردن تماشاگر!
چارلي و کارخانه ي شکلات سازي (CHARLIE AND THE CHOCOLATE FACTORY):در يک شهر بزرگ صنعتي و در آلونکي نيمه ويران، «چارلي باکت» کوچولو (هايمور) هم راه پدر و مادر و دو مادربزرگ و پدربزرگ، زندگي گرم و صميمانه اي دارد، تا اين که بليت ويژه ي طلايي پنهان در زرورق شکلات هاي «ويلي وانکا» (دپ) را پيدا مي کند. او به اين ترتيب هم راه چهار برنده ي ديگر به گشتي خصوصي در داخل کارخانه ي عظيم «ويلي وانکا» دعوت شده است...
چهار حیوان که دیگر از بودن در باغ وحش خسته شدهاند، تصمیم به فرار می گیرند و به طور ناخواسته با چهار پنگوئن همراه میشوند. بعد از گذراندن ماجراهایی، آنها خود را در ماداگاسکار می یابند.
سرزمین دور افتاده احتیاج به یک پادشاه دارد و شرک باید یک نفر را برای پادشاهی پیدا کند و او شروع به جستجو تنها کسی می کند که می تواند پادشاه بشود، پسر عموی گمشده فیونا ،آرتی. در این هنگام پرنس دلربا برای انتقام به قلمرو پادشاهی بر میگردد و …
یک سال از ماجرای فیلم قبلی می گذرد. این بار کوین در شهر نیو یورک گم شده است و دو دزدی که سال پیش به خانه او آمده بودند هم از زندان گریخته و فاصله چندانی با کوین ندارند...
بادی (ویل فرل) در پرورشگاهی در نیویورک زندگی می کند. شب کریسمس می پرد در کیسه بابانوئل و او هم از همه جا بی خبر، بادی را با خودش به قطب شمال می برد. در آنجا پری ها تصمیم می گیرند که بادی را بزرگ کنند و به او هم نگویند که در حقیقت انسان است. سال ها بعد وقتی که بادی از این راز باخبر می شود تصمیم می گیرد به نیویورک بازگردد تا پدر واقعی خودش را پیدا کند...
سن فرانسيسکو. «دانيل هيلارد» (ويليامز) که همسرش، «ميراندا» (فيلد) از او جدا شده، فقط اجازه دارد که روزهاي شنبه بچه هايش را ببيند. او خيلي زود به اين نتيجه مي رسد که براي حضور بيشتر در کنار بچه ها، بايد خود را به شکل يک خدمتکار زن درآورد و به استخدام در همسرش دربيايد...
«گرينچ» (جیم کري) سالها پيش در هوويل به دنيا آمده، اما قيافه ترسناک او و همين طور علاقه بي حد و حسابش به «مارتا مي» (بارانسکي) که ذره اي به «گرينچ» علاقه ندارد باعث شده از آن سرزمين رانده شود. از آن زمان تا کنون، «گرينچ» کينه مردم هوويل را به دل داشته و حالا فرصت انتقام فرا رسيده است...
پیتر بنینگ» (ویلیامز)، وکیل متنفذ و موفق، زن و دو فرزندش را برای تعطیلات کریسمس به دیدن «مادربزرگ وندی» (اسمیت) به لندن می برد. او که بر اثر مشغله های حرفه ای، از توجه و نزدیکی کافی به بچه هایش بازمانده، یک شب از مراسم جشنی به خانه ی «وندی» باز می گردد و در می یابد که بچه ها ناپدید شده اند. در یادداشتی به امضای «کاپیتان جیمز هوک»، از او دعوت می شود تا برای باز پس گیری آنان به «سرزمین رؤیایی» برود
فیلم ماما میا! روایتگر داستان دختری بهنام «سوفی» است که مادرش (دونا) که صاحب هتلی در یک جزیره است، برای چندین سال هویت پدر واقعیاش را از او پنهان کرده است. اما دختر تصمیم میگیرد پیش از ازدواج، پدرش را پیدا کند. بنابراین مادرش از چند مرد که در گذشته او نقش داشتند درخواست میکند به خانه آنها بیایند و ...
مینییِن استوآرت، بهمراه کِوین و باب، توسط اسکارلت جنگجو که یک تبهکار حرفهای است آموزش میبینند تا پهلو به پهلوی سازنده اسکارلت، (هازبند هرب)، نقشه ای برای تصاحب کل جهان طراحی کنند...