فیلم کاپیتان مارول هیچ ربطی به فیلم انتقام جویان:پایان بازی ندارد.کاپیتان مارول از جایی شروع میشود که ما در فضا هستیم و فیلم به ما یک مقدمهی سریع از جنگ بین «کِری»ها و «اسکرول»ها نشان میدهد. «کِریها» موجودات دوستدار صلح و قهرمان طور هستند در حالی که «اسکرولها» شکلتغییر دهنده و بسیار شیطانصفت هستند. شخصیت اصلی داستان که اگرچه از بدو تولد یک «کِری» نبوده است، در سمت آنها و در کنار «یون راگ» و تیمش در حال مبارزه است. مشتهای او توانایی شلیک گلولههای انرژی را دارند اما او آموزش داده اند که تنها در شرایط سخت از این توانایی استفاده بکند. او هیچ خاطرهای از قبل از ورودش به سیارهی «کِریها» در ۶ سال پیش ندارد اما رویاها همیشه لحظاتی از گذشته را به او نشان میدهند. او پس از در رفتن از یک تلهی «اسکرول»ها به زمین میرسد جایی که وی با «نیک فیوری ملاقات میکند. سپس او چیزهایی دربارهی گذشتهش و اینکه چگونه شخصیتی بوده است میفهمد، همچنین از آینده و سرنوشتی که در انتظارش است مطلع میشود. در نهایت نیز سرنخهایی را دربارهی جنگی که درگیرش شده است متوجه میشود. در این مسیر او یاوری پیدا میکند که زمانی دشمن میپنداشتش( بن مندلسون) و دشمنی که زمانی یار میدیدش.این فیلم به عنوان اولین اثر دنیای سینمایی مارول شناخته میشد که ابرقهرمانی مونث داشت اما این مسئله به خودی خود چندان هنجارشکنی بزرگی محسوب نمیشود تا بتواند «کاپیتان مارول» را به سطح فیلمهای ابرقهرمانی ماندگار بالا ببرد.بهترین بخش «کاپیتان مارول» را میتوان قسمتهای پایانی آن دانست؛ هر چیز دیگری که در این اثر ببینید نیز به مقداری راضیکننده خواهد بود که بتوانید نمرهی تایید یک فیلم ابرقهرمانی را به آن بدهید. «واندر وومن» فیلمی دارای قلب و احساس بود و به همین دلیل ارتباط احساسی خوبی با بینندگان برقرار کرد. اما در این فیلم شاهد همچین موردی نیستیم چرا که تمرکز بیشتر بر روی مهارتهای تکنیکی، سرعت نامشخص و نامتوازن و تک صحنههای بزرگ به جای کلیت عظیم. به حد کافی اکشن و تجربهی بصری لذتبخش در این فیلم وجود دارد اما کلا میتوان گفت که «کاپیتان مارول» بیشتر برای کسانی ساخته شده است که بیشتر از اینکه علاقهای به یک فیلم ابرقهرمانی منحصر به فرد داشته باشند، میخواهند که دنیای سینمایی مورد علاقهشان درست شود.
1-بازی های خوب 2-اکشن زیبا 3-جلوه های ویژه قوی 4-پایان جالب و مناسب
نقاط ضعف
1-فیلمنامه ضعیف 2-شخصیت پردازی ضعیف 3-کلیشه و نداشتن خلاقیت 4-اکشن بدون چالشی
یکی از نکات مهم این است که فیلم کاپیتان مارول هیچ ربطی به فیلم انتقام جویان:پایان بازی ندارد.«کاپیتان مارول» از جایی شروع میشود که ما در فضا هستیم و فیلم به ما یک مقدمهی سریع از جنگ بین «کِری»ها و «اسکرول»ها نشان میدهد. «کِریها» موجودات دوستدار صلح و قهرمان طور هستند در حالی که «اسکرولها» شکلتغییر دهنده و بسیار شیطانصفت هستند. شخصیت اصلی داستان که اگرچه از بدو تولد یک «کِری» نبوده است، در سمت آنها و در کنار «یون راگ» و تیمش در حال مبارزه است. مشتهای او توانایی شلیک گلولههای انرژی را دارند اما او آموزش داده اند که تنها در شرایط سخت از این توانایی استفاده بکند. او هیچ خاطرهای از قبل از ورودش به سیارهی «کِریها» در ۶ سال پیش ندارد اما رویاها همیشه لحظاتی از گذشته را به او نشان میدهند. او پس از در رفتن از یک تلهی «اسکرول»ها به زمین میرسد جایی که وی با «نیک فیوری ملاقات میکند. سپس او چیزهایی دربارهی گذشتهش و اینکه چگونه شخصیتی بوده است میفهمد، همچنین از آینده و سرنوشتی که در انتظارش است مطلع میشود. در نهایت نیز سرنخهایی را دربارهی جنگی که درگیرش شده است متوجه میشود. در این مسیر او یاوری پیدا میکند که زمانی دشمن میپنداشتش( بن مندلسون) و دشمنی که زمانی یار میدیدش.این فیلم به عنوان اولین اثر دنیای سینمایی مارول شناخته میشد که ابرقهرمانی مونث داشت اما این مسئله به خودی خود چندان هنجارشکنی بزرگی محسوب نمیشود تا بتواند «کاپیتان مارول» را به سطح فیلمهای ابرقهرمانی ماندگار بالا ببرد.بهترین بخش «کاپیتان مارول» را میتوان قسمتهای پایانی آن دانست؛ هر چیز دیگری که در این اثر ببینید نیز به مقداری راضیکننده خواهد بود که بتوانید نمرهی تایید یک فیلم ابرقهرمانی را به آن بدهید. «واندر وومن» فیلمی دارای قلب و احساس بود و به همین دلیل ارتباط احساسی خوبی با بینندگان برقرار کرد. اما در این فیلم شاهد همچین موردی نیستیم چرا که تمرکز بیشتر بر روی مهارتهای تکنیکی، سرعت نامشخص و نامتوازن و تک صحنههای بزرگ به جای کلیت عظیم. به حد کافی اکشن و تجربهی بصری لذتبخش در این فیلم وجود دارد اما کلا میتوان گفت که «کاپیتان مارول» بیشتر برای کسانی ساخته شده است که بیشتر از اینکه علاقهای به یک فیلم ابرقهرمانی منحصر به فرد داشته باشند، میخواهند که دنیای سینمایی مورد علاقهشان درست شود.
Thor نام جنگجوی مغرور و قدرتمند سرزمین آسگار است . Thor با قدرت خارج العاده خود برای زندگی در میان انسانها به سیاره زمین فرستاده میشود . زمینی که خیلی زود او را مبدل به یکی از بهترین مدافعان خود میکند …
فدراسیون تجاری، رفت وآمد به سیاره صلح جو نابو را به منظور حل یک کشمکش تجاری کهکشانی مسدود کردهاست. صدراعظم والوروم، رئیس مجلس سنای جمهوری کهکشانی به طور محرمانه دو شوالیه جدای به نامهای کوایگان جین و شاگرد او اوبیوان کنوبی را برای دیدار با فدراسیون تجاری و حل بحران به آنجا میفرستد، غافل از اینکه فدراسیون تجاری با یک لرد سیت مرموز، دارت سیدیوس همپیمان گشته که به آنها دستور داده است تا با ارتش عظیم درویدهایشان به نابو حمله کرده و دو شوالیه جدای را به قتل برسانند...
کودکی که از یک سیاره بیگانه در حال نابودی به زمین فرستاده شده است، توسط والدین جدید زمینی اش بزرگ می شود. گرچه زندگی معمولی بعنوان یک خبرنگار دارد، اما زمانی می رسد که مجبور می شود از قدرت های خارق العاده ای که نسبت به انسان ها دارد، برای مقابله با افراد شرور استفاده کند...
۱۰ سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار می گیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی می شوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده می شوند و جنگ آغاز می شود...
یک تیم مکتشف سرنخی از ریشه های انسان در زمین پیدا میکنن، که باعث میشه اونا رو به تاریک ترین گوشه و کنار جهان بکشونه و اونا مجبور میشن برای نجات آینده انسان جنگ های وحشتناکی در آنجا انجام بدن اما…
«پيتر پارکر» (مگواير) هنوز براي روزنامه ي «ديلي باگل» کار مي کند و هنوز آماده است تا در هيئت «اسپايدر من» به کمک مردم بشتابد. تا اين که يک توده ي سياه رنگ ماوراي زميني خود را به بدن او مي چسباند و «پيتر» را متوجه نيمه ي تاريک وجودش مي کند. به اين ترتيب يک «اسپايدر من» خشن و بي رحم پا به عرصه مي گذارد...
یک سازمان مخفی دولتی تصمیم می گیرد چند زندانی بسیار خطرناک را برای انجام ماموریتی فرا بخواند. این افراد در صورت انجام موفقیت آمیز ماموریت با پاداش خوبی مواجه خواهند شد اما…
کارمند سازمان ملل “گری لین” برای جلوگیری از گسترش بیماری که انسان ها را تبدیل به زامبی می کند دنیا را زیر پا می گذارد. زامبی هایی که ارتش ها و دولت ها را سرنگون کرده و خطر نابودی کل نژاد انسان, دنیا را تهدید می کند و …
بعد از اینکه «جین فاستر» ( ناتالی پورتمن ) مورد تهدید ساکنان دنیای تاریک «سارتالفیم» قرار می گیرد، «تور» آماده می شود تا به زمین بازگشته و به هر قیمتی از جان او محافظت کند...
این فیلم که روایت متفاوتی از داستان مرد عنکبوتی است، «پیتر پارکر» ( اندرو گارفیلد ) مدارکی را بدست می آورد که ممکن است به کمک آن ها بتواند دریابد که پدر و مادرش چگونه در زمان کودکی او ناپدید شده اند. او در همین راه با دکتر «کرت کانرز»، که شریک سابق پدرش بوده، آشنا می شود...