داستان درباره زندگی یک شیشهگر جوان است که درگیر روابط عاطفی و اجتماعی میشود. همچنین جنگ و سختیهایی که در سرزمینش اتفاق میافتد، در زندگی او تأثیر میگذارد.
آکاری و تاکاکی دو دوست بسیار صمیمی هستند که بعد از نقل مکان کردن خانواده آکاری از هم جدا میشوند ، با اینکه آنها از هم جدا هستند ولی از طریق نامه با همدیگر ارتباط دارند ، در این بین تاکاکی هم در میابد که هر روز و هر روز از بهترین دوستش دور تر و دورتر میشود و این باعث میشود که آکاری را برای آخرین بار ملاقات کند. بعد از ملاقات او با آکاری, عشقش به آکاری بیشتر میشود ولی روزها همینطور میگذرد و هم فاصله بین این دو بیشتر و بیشتر میشود و هر کدام در مسیری از زندگی قرار میگیریند ولی در این بین هر دو مصمم به این هستند تا باز هم به هم برسند و ...
گروهی از نوجوانان یوکاهاما می باشد که برای جلوگیری از تخریب باشگاه ورزشی مدرسه شان هستند. آنها تصمیم گرفته اند تا از تخریب این باشگاه ورزشی در جریان تدارکات و مقدمات آماده سازی برای المپیک ۱۹۶۴ توکیو جلو گیری به عمل بیاورند…
داستان در مورد پسری به نام "Takao" هست که مدرسه را نادیده گرفته و می خواهد یک کفاش بشود؛ او در یک باغ ژاپنی، طراحی کفش می کند و روزی دختری به نام "Yukino" را ملاقات می کند و کم کم این ملاقات ها زیاد می شود اما تنها در روزهای بارانی این اتفاق می افتد...
"کنجی کویسو" دانش آموز نابغه ریاضی،کاری را برای تابستان خود در شهر زادگاه عشقش "ناتوسکی" می پذیرد.پس از رسیدن،او متوجه می شود که خانواده اش برای جشن گرفتن تولد نود سالگی مادربزرگ خانواده دور هم جمع شده اند.او باید تظاهر کند نامزد "ناتوسکی" است در حالیکه بر روی یک معادله ریاضی کار می کند و...