این فیلم داستان مردی را روایت می کند که با وجود بالا رفتن سنش، از درخواست کمک از دخترش اجتناب می کند. او سعی دارد تا از شرایط متغیر خود سر در بیاورد. چندی بعد او به کسانی که دوستشان دارد، ذهن خود و حتی چهارچوب اصلی چیز هایی که باور دارد نیز شک می کند...
قاتل حرفه ای یعنی جان ویک، پس از کشتار بسیاری از آدمکش های سرشناس بین المللی، حالا با قیمت گزافی که برای کشتن او در نظر گرفته شده، باید راهی برای نجات خود بیابد و...
داستان درباره شخصی به نام لورا (پنهلوپه کروز) هست که در آرژانتین و در شهر بوئنوس آیرس زندگی میکند، او به همراه فرزندانش برای شرکت در یک جشن به شهری در نزدیکی مادرید که در آن بزرگ شده است برمیگردد. در این سفر که پیشبینی میشد به تجدید دیدار از اعضای خانواده خلاصه شود، رویدادهای غیرمنتظرهای به وقوع میپیوندد که بر روند زندگی لورا و خانوادهاش تأثیر میگذارد.
پس از اینکه یک کوسه 70 فوتی در آب یافت می شود که به نظر می رسد از گونه های منقرض شده باشد، تیلور به ایستگاه تحقیقاتی فراخوانده می شود اما کوسه فرار کرده و...
رابرت مک کال زمانی که متوجه می شود جنایتکاران دوست و همکار سابقش را به قتل رسانده اند باز می گردد تا عدالت را اجرا کند اما..
"علاءالدين" دیکتاتوری از جمهوری وادیا است که زندگی خود را به خطر می اندازد تا عدم اجرای دموکراسی در کشوری که با عشق آن را تحت سلطه داشته ثابت کند و...
زمانی که مادر خانواده گراهام از دنیا می رود، زندگی دخترش به همراه خانواده دچار اتفاقات عجیبی می شود تا اینکه ...
صبح روز پنجمین سالگرد ازدواج نیک دون (با بازی بن افلک) و ایمی (با بازی رزاماند پایک)، نیک متوجه میشود همسرش ناپدید شدهاست. در قیل و قالهای رسانهای در مورد گم شدن ایمی، شک و تردیدهایی پدید میآید مبنی بر اینکه خود نیک دون همسرش را به قتل رساندهاست. ازدواج نیک و ایمی ازدواج موفقی نبوده و آنها زندگی مشترک از هم پاشیدهای دارند. هر دوی آنها در دورهٔ رکود اقتصادی کارشان را از دست دادهاند و مجبور شدهاند از شهر نیویورک به شهر کوچکی در میسوری، زادگاه نیک، بیایند. شهری که در آن نیک به تنبلی و افسردگی دچار شدهاست.
تایتانیک، قصه عاشقانهی دو جوان از طبقات اجتماعی متفاوت است که در سفر افتتاحیهی بزرگترین کشتی جهان با هم آشنا میشوند. رز، دختری جوان و اشرافی، برای فرار از یک ازدواج اجباری، خود را به دریا میاندازد و توسط جک، یک هنرمند فقیر و سرزنده نجات مییابد. با وجود مخالفتهای اطرافیان، عشق بین این دو جوان شکوفا میشود؛ اما سرنوشت تلخی در انتظارشان است.
دامینیکا اِگُرُوایِ بالرین، به عضویت مدرسهی اسپارو که یک سرویس اطلاعاتی روسی است در میآید که در آنجا مجبور میشود از بدنش به عنوان سلاح استفاده کند. اما در اولین ماموریتش، که در آن هدفش یک مامور سیآیاِی است، امنیت هر دو کشور روسیه و آمریکا در خطر قرار میگیرد.