زنی که از بیماری پارکینسون رنج می برد با یک دلال دارو آشنا می شود، و پس از مدتی در میابند که هردو معتاد چیزی هستند بنام «عشق».
والتر اسپارو» (جیم کری) غرق در رمانی می شود که گمان می کند درمورد او نوشته شده است. هرچه بیشتر درگیر این رمان می شود، تشابهات بیشتری بین آن رمان و زندگی خودش کشف می کند …
لوییس سالینجر، مامور پلیس اینترپل و النور ویتمن، معاون دادستان می خواهند سر از فعالیت های غیرقانونی یک بانک بزرگ از جمله پول شویی و تجارت اسلحه در بیاورند. در این راه به مشکلات فراوانی بر می خوردند…
«لیزا» (مک آدامز) در سفری شبانه با هواپیما، کنار مردی غریبه به نام «جکسن» (مورفی) قرار می گیرد. خیلی زود آشکار می شود که «جکسن» آدم شرور و خطرناکی است و قصد ربودن «لیزا» را دارد. «لیزا» هم چنین متوجه می شود که جان پدرش (کاکس) در خطر است …
«جرج» (تراولتا)، يک مکانيک معمولي آمريکايي با هوش و دانشي متوسط است که در شب سي و هفتمين سالگرد تولدش، بر اثر رعد و برق توانايي و نيرويي عجيب به دست مي آورد. او حالا مي تواند پيچيده ترين مسايل رياضي را حل کند و دستانش نيز داراي قدرت يک آهن ربایی شده اند...
چهار داستان به هم پیوسته که در آستانه جشن سال نو، در یک هتل به وقوع می پیوندند.
«مايکل نيومن» (سندلر) يک دستگاه کنترل از راه دور تلويزيون به دست مي آورد که نه تنها به او اجازه مي دهد تلويزيون و دستگاه صوتي اش را از راه دور کنترل کند، بلکه اين امکان را در اختيارش مي گذارد که کل زندگي اش را به ميل خودش عقب و جلو کند يا از حرکت باز ايستاند...
Nick, Dale و Kurt بعد از اینکه نقشه ی به قتل رساندن رئیسشان عملی نمی شود تصمیم می گیرند برای خود یک تجارت بسازند اما یک سرمایه گذار که آنها را مانع خود می بیند تصمیم می گیرد مانع موفقیت آنها شود. این سه دوست برای اینکه کنترل و موفقیت شرکت خود را دوباره به دست بگیرند پسر سرمایه گذار را می دزدند…
داستان انیمیشن در مورد پسری است که از ضریب هوشی بسیار خوبی برخوردار است و با توجه به اختراعاتی که انجام می دهد معلوم می شود که نابغه است. این پسر حتی موفق می شود که ماشین زمانی بسازد و همین موضوع سبب می شود که حتی فرزند همین پسر که قرار است در آینده و پس از ازدواج این پسر به دنیا بیاید ....
داستان از شهر هالوین آغاز می شود. شهر وحشت و کابوس کودکان. شهری که هیولا های ترسناک کودکان در آن سکونت دارند. اما آنان بد جنس نیستند و اما سیر اصلی داستان با جک یا پادشاه کدو تنبل ها که اسکلتی خوش تیپ و جذاب است رنگ می گیرد. این که جک از کار های همیشگی اش خسته شده و در جست و جوی سالی متفاوت پا در شهری دیگر می گذارد و بعد از دیدن جشن کریسمس تصمیم می گیرد کریسمس آن سال را خود رهبری کند. غافل از این که ...