جنگ بزرگی بین ارتش کریپتونسول ها و مردا ایکس رخ می دهد که عامل این ها ، ظهور مردی از دل کویری در یکی از سیاره های دور از کهکشان راشیل است که با قدرت مهار نشدنی اش ، جنگی به پا می کند که به نبرد آخار الزمان معروف است و …
بعد از اتفاقات انتقامجویان: عصر اولتران دولتهای جهان قانونی را وضع میکنند که طی آن فعالیتهای تمامی ابرقهرمانان کنترل میشوند و آنها بایستی برای دولت کار کنند. کاپیتان آمریکا و مرد آهنی که در مورد این قانون نظرات متفاوتی دارند، مقابل یکدیگر میایستند...
فیلم خبرنگاران ویژه ماجرای دو خبرنگار است که بعد از منتشر کردن خبری مجبور میشوند تا به آمریکای جنوبی بروند و از آنجا در خط مقدم خبر تهیه کنند. ولی آنها در نیویورک میمانند و بالای یک رستوران اسپانیایی پنهان میشوند و تظاهر میکنند که به خط مقدم جنگ رفتهاند و از آنجا خبر میدهند و تبدیل به قهرمانهای شهر میشوند. اما…
فیلم ماجرای مردی بنام نیک می باشد که هرکسی او را می شناسد، آرزوی مرگش را دارد، از روسای باند های خلافکار و قاتلان قراردادی گرفته تا پلیس های فاسد. نیک دختری دارد که خیلی وقت پیش از او جدا شده. او خودش را به مبلغ 1 میلیون دلار بیمه کرده است اما اگر بخواهد بیمه به دخترش تعلق بگیرد، باید حداقل 21 روز زنده بماند...
رئیس یک باند جرم و جنایت سعی میکند تا دارایی هایی که متعلق به یک دزد دیگر می باشد را غارت کند...
"آرتور بیشاپ" آدمکشی حرفه ایست که تنها زندگی میکند و از طریق دریافت سفارش قتل، دستمزد بالایی دریافت میکند. شعار "بیشاپ" این است که هرگز برای خودت همدستی نگیر. یکی از سفارشات دریافتی وی کشتن یکی از دوستان قدیمی و ثروتمند خود اوست، پس از کشتن این مورد، پسر مقتول که شیفته "بیشاپ" شده از او میخواهد تا به عنوان دستیار کمک حالش باشد ولی...
این فیلم بر اساس داستان زندگی واقعی( چوی بائه دال) بنیانگذار سبک کیوکوشین کاراته ساخته شده است . چوی در سال 1923 در کره جنوبی به دنیا آمد و در سال 1938 به ژاپن مهاجرت کرد ودر سال 1953 تشکیلات کیوکوشین کاراته را بنیان نهاد. هم اکنون این سبک توسط 12 میلیون نفر در بیش از 120 کشور دنیا تمرین میشود...
داستان فیلم London Has Fallen در باره ی روزی است که تمام رهبران برای خاکسپاری نخست وزیر انگلستان در لندن جمع شدند و موقعیت خوبی برای ترور کردن آن هاست …
«هال لارسن» (بلک) آدم زن باره ي نفرت انگيزي است که به توصيه ي پدرش در جست و جوي زني ايده آل و رؤيايي در کلوپ هاي شبانه ول مي چرخد؛ ولي با هيپنوتيسمي مسخره ذائقه اش تغيير مي کند و به جاي ظاهر و فيزيک زنان متوجه «زيبايي درون» شان مي شود...
یک دزد حرفهای برای عملی شدن طرح بزرگش از سه دختر بچه یتیم، بعنوان طعمه استفاده می کند. اما بعد از مدتی می فهمد که عمیقا به آنها وابسته شده و آنها باعث تحول زندگیاش شدهاند.