“آلن” بیست و چند سال سن دارد که خیلی هم بدشانس است و اخیراً از کارش در بانک اخراج شده، و مشغول کار کردن با مادرش در فرودگاه بعنوان مشاور گردشگری می شود و همانجا با اولین عشق زندگی اش روبرو می شود و …
در یک روستای کوچک در سال 1953 که مرگ استالین اعلام شد و هر جشنی در آن موقع ممنوع بود، یک خانواده تصمیم میگیرند که عروسی بی سر و صدایی را برگزار کنند...
داستان در مورد سه دوست هست که برای خلاص شدن از شر دوست نامناسب خود، برای او همسر پیدا می کنند، اما زنی که پیدا می کنند، درست شبیه به اوست و مشکلات را دو برابر می کند...
داستان در مورد زنی 35 ساله بنام "روث" می باشد که تظاهر به حامله بودن می کند بلکه بتواند در بین دوستانش باشد و خودش را مطابق آنها کند...
یک تبهکار هندی که در کارش بسیار هم موفق بوده است و نامش در شهر لرزه بر اندام ها می اندازد، تصمیم می گیرد به خواسته پدرش عمل کند و دکتر بشود...
سم و فوردی با طرح تقلب کارت های اعتباری، دزدی می کنند اما زمانی که از فرد اشتباهی سرقت می کنند، از طرف یک گانگستر سادیستی تهدید می شوند…
"نیکلاس" زندگی شادی دارد. پدر و مادری که او را دوست دارند، گروهی از دوستان که با آنها خوش می گذراند. همه ی چیزی که او می خواهد این است که چیزی تغییر نکند. اما روزی او مکالمه ای را می شنود که باعث می شود او باور کند زندگی اش برای همیشه درحال عوض شدن است...
چند آدم ربا همسر اردل رابی را می ربایند و از او در خواست یک میلیون دلار پول نقدر می کنند اما یک مشکل کوچک وجود دارد و او این مبلغ را پرداخت نمی کند زیرا نمی خواهد همسرش برگردد...
داستان یک پزشک هندی است که تازه به کانادا مهاجرت کرده است و قصد دارد در این کشور به آرزوهای خود جامهی عمل بپوشاند و یک زندگی جدید را آغاز کند، ولی نمیتواند برای خود شغلی دست و پا کند. به همین دلیل ناچار میشود راننده تاکسی شود. از طرفی نمیتواند از پزشکی فاصله بگیرد، به همین خاطر تاکسی خود را به صورت غیر قانونی به یک کلینیک سیار تبدیل میکند و به معالجهی بیماران در تاکسی میپردازد و تبدیل به یک قهرمان محلی میشود که در این بین...
داستان در مورد یک کارآگاه است که 24 ساعت سخت را پیش رو دارد : طلاق همسرش، فوت مادرش و ...