داستان فیلمدر مورد یک پلیس تازه کار که باید یک راننده زخمی را دستگیر کند و …….
چاک بریس (سم راک ول) یک دست اندرکار تلویزیونی است که کارش سر و کله زدن با مدیران ارشد شبکه و راضی کردن آنها برای موافقت با ایده های تلویزیونیش است. از سوی دیگر با پیدا شدن سروکله فردی مرموز به نام جیم بیرد (جورج کلونی) که مامور سیا است اوضاع کمی پیچیده می شود. جیم از چاک درخواست می کند تا چند ماموریت مخفیانه را به انجام برساند. از دیگر سو پنی (درو بریمور) معشوقه چاک به این امید است که چاک اوضاع زندگی خود را سرو سامان دهد و مقدمات ازدواج آنها را فراهم کند، اما زندگی دوگانه چاک، روز به عنوان تهیه کننده تلویزیونی و شب به عنوان مامور سیا، به طرز عجیبی پیچیده شده است...
“آلن” بیست و چند سال سن دارد که خیلی هم بدشانس است و اخیراً از کارش در بانک اخراج شده، و مشغول کار کردن با مادرش در فرودگاه بعنوان مشاور گردشگری می شود و همانجا با اولین عشق زندگی اش روبرو می شود و …
در یک روستای کوچک در سال 1953 که مرگ استالین اعلام شد و هر جشنی در آن موقع ممنوع بود، یک خانواده تصمیم میگیرند که عروسی بی سر و صدایی را برگزار کنند...
داستان در مورد سه دوست هست که برای خلاص شدن از شر دوست نامناسب خود، برای او همسر پیدا می کنند، اما زنی که پیدا می کنند، درست شبیه به اوست و مشکلات را دو برابر می کند...
داستان در مورد زنی 35 ساله بنام "روث" می باشد که تظاهر به حامله بودن می کند بلکه بتواند در بین دوستانش باشد و خودش را مطابق آنها کند...
یک تبهکار هندی که در کارش بسیار هم موفق بوده است و نامش در شهر لرزه بر اندام ها می اندازد، تصمیم می گیرد به خواسته پدرش عمل کند و دکتر بشود...
سم و فوردی با طرح تقلب کارت های اعتباری، دزدی می کنند اما زمانی که از فرد اشتباهی سرقت می کنند، از طرف یک گانگستر سادیستی تهدید می شوند…
"نیکلاس" زندگی شادی دارد. پدر و مادری که او را دوست دارند، گروهی از دوستان که با آنها خوش می گذراند. همه ی چیزی که او می خواهد این است که چیزی تغییر نکند. اما روزی او مکالمه ای را می شنود که باعث می شود او باور کند زندگی اش برای همیشه درحال عوض شدن است...
چند آدم ربا همسر اردل رابی را می ربایند و از او در خواست یک میلیون دلار پول نقدر می کنند اما یک مشکل کوچک وجود دارد و او این مبلغ را پرداخت نمی کند زیرا نمی خواهد همسرش برگردد...