نیکولائه مورومته، که کوچکترین پسر خانواده است، در دهه ۱۹۵۰ تبدیل به یک نویسنده جوان و سرشناس میشود. زندگی او و روابط عاشقانهاش تحت تأثیر فضای متشنج و سوءظنآمیز آن دوران قرار دارد.
سه مشروبخور در یک کافهای به نام «La imigrantul fericit» مشغول به نوشیدن ودکا هستند. اعضای آنها عبارتند از از یک رومانیایی، یک بلغار و یک روس که هر کدام مشکلات خود را دارند. زندگی آنها پس از ملاقات با یک غیبگو تغییر میکند...
سرافیم، یک فارغالتحصیل تازه از دانشکده پزشکی، در دهه ۶۰ میلادی در رومانی توسط سرنوشت به شهر عجیب و غریب پالیلولا برده میشود. پالیلولا یک شهر ارواح است، گم شده در وسط ولاخیا. یک منطقه قرنطینه، یک بیمارستان غیرمنطقی، یک کلینیک زنان که هیچ بچهای در آن به دنیا نمیآید. یک جامعه کوچک از احمقان، تنبلان، آوارگان با قلبهای فرشته در زیر خورشید زندگی میکنند...
این فیلم داستان چهار پسر دبیرستانی است که مدرسه را رها میکنند تا در یک مکان پنهان بازی پوکر کنند. با گذشت زمان، بازیهای پوکر آنها هر چه بیشتر جدی میشود، در حالی که همزمان آنها را به عنوان دوست به هم نزدیک میکند ...
در یک روستای کوچک در سال 1953 که مرگ استالین اعلام شد و هر جشنی در آن موقع ممنوع بود، یک خانواده تصمیم میگیرند که عروسی بی سر و صدایی را برگزار کنند...
مادری که در شرایط اسفبار زیر یک آپارتمان در رومانی زندگی میکند، پس از اینکه شوهرش در دوران سخت پس از کمونیسم شغل خود را از دست میدهد، برای تأمین معاش هفت فرزندش تقلا میکند.
نیا کاستل و دیدونا برای شرکت دخترشان تینا در مسابقه زیبایی Miss Litoral که در ساحل مامایی اعلام شده است، هزینه های بسیاری را متقبل میشوند. اما تینا عاشق دورل ، پسر خجالتی و حسود است که ...
در دوران کمونیستی در رومانی، یک خبرنگار یک شبکه فوقالعاده سازمانیافته از یک کارخانه شرابسازی محلی را پیدا میکند. کل فیلم یک هجو از قوانین اقتصادی و اجتماعی پوچ رژیمهای کمونیستی است.
بر اساس وقایع واقعی، نردبان سفر معنوی آندری، یک مرد جوان حساس و بی دست و پا اجتماعی را دنبال می کند که در جستجوی خوشبختی واقعی به بازیگری روی می آورد...
یک نویسنده معترض میفهمد که شوهرش به مدت ۲۰ سال یک خبرچین سکوریتاته (پلیس مخفی رومانی) بوده است. این ماجرا تیتر اخبار میشود. در ۲۴ ساعت جهنمی، این زوج زندگی خود را دوباره ارزیابی میکنند تا تصمیم بگیرند چطور و آیا میتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند.
دو پدر به صورت غیرقانونی از رود دانوب عبور میکنند. یک رومانیایی به دنبال دختر قاچاق شدهاش در کوزوو است، در حالی که یک صربستانی به دنبال پسر مردهاش در رومانی میگردد. یک قایقران نیز از روستاییانی میگوید که تلاش میکنند یک کلیسا را روی یخ جابهجا کنند.