ماگدا گردنبند خود را به کودکی بیمار تقدیم می کند. پدرش مطمئن است که او دروغ میگوید، و وقتی او بیگناهی خود را ثابت میکند، نمیتواند اعتراف کند که اشتباه کرده است. رابطه آنها شکسته شده و تصمیمات گذشته عواقب جبران ناپذیری دارد...
یک استاد ریاضیات در دانشگاه پلیتکنیک بخارست زندگی بیدغدغهای دارد. او در یک رابطه باز با ایرینا است که از اینکه او با زنان دیگر همراهی میکند، چشم پوشی میکند. اما هنگامی که ایرینا باردار میشود، پترو مجبور به تغییر سبک زندگی خود و رشد شخصیت میشود...
سه دوست صمیمی پس از یک جدایی دردناک، یک شرط با هم میبندند: کدام یک از آنها میتواند در سه روز اولین نفر باشد که ازدواج کند. این شرط باعث میشود که آنها در ماجراهای عجیب و خندهدار دخالت کنند...
سه مشروبخور در یک کافهای به نام «La imigrantul fericit» مشغول به نوشیدن ودکا هستند. اعضای آنها عبارتند از از یک رومانیایی، یک بلغار و یک روس که هر کدام مشکلات خود را دارند. زندگی آنها پس از ملاقات با یک غیبگو تغییر میکند...
مارسل، تاجر بلژیکی متاهل، به کودکان خیابانی رومانی گرایش دارد. همسرش، ماریلنا، به خاطر حفظ زندگی مشترک، این وضعیت را تحمل میکند. اما با ورود سیمونا که با مواد مخدر و روشهای جدید به تجربیات ج.ن.س.ی. مارسل اضافه میشود، زندگی آنها آشفتهتر میشود. در نهایت، ماریلنا از روی حسادت، سیمونا را طرد کرده و تصمیم به جدایی از مارسل میگیرد.