واسه میکی، مردن دیگه یه چیز کاملاً عادیه. آخه اون مثل یه ابزار مصرفی (یا مهره سوخته) میمونه که خودش داوطلب شده تا خطراتی که بشریت رو تهدید میکنه، روی خودش آزمایش کنه. هروقت هم که میمیره، دوباره بازسازی میشه و بیشتر خاطراتش هم سر جاش میمونه. ولی خب، چی میشه اگه میکیِ شمارۀ ۱۷ از میکیِ شمارۀ ۱۸ بیشتر زنده بمونه؟
فیلم دو مجرم سابق که دو قلو هم هستند را دنبال میکند که پس از دیدار مجدد با یکدیگر زندگی شان از مسیر درست خارج میشود.
سه نوجوان برای نجات دوستشان که توسط نازیها اسیر شده، سفری پرخطر را آغاز میکنند. در این سفر، با چالشهای زیادی روبرو شده و متوجه میشوند که آزادی، بهایی سنگین دارد.
یک مرد برای به ارث بردن ثروت مادربزرگش، شغل خود را رها میکند و تلاش میکند تا قبل از مرگ او، مورد توجه و محبت مادربزرگ قرار گیرد.
دو برادر پس از سالها از هم دور بودن، در مراسم خاکسپاری پدرشان دوباره یکدیگر را ملاقات میکنند. آنها تصمیم میگیرند با موتورسیکلتهایی که خود ساختهاند به سفری بروند تا شاید بتوانند رابطهٔ خود را ترمیم کنند.
آرویند از همان بدو تولد، دو فرشته نگهبان داشت که او را همراهی میکردند. اما این آرامش و سعادت چندان دوامی نیاورد. اشتباه یکی از این فرشتگان، سرنوشت آرویند را دگرگون کرد و باعث شد او به طرز غمانگیزی و زودهنگام از دنیا برود.
یک سردبیر معروف مجله مد که مردی متعصب و زن ستیز بود، ناگهان صبحی از خواب بیدار می شود و می بیند که تبدیل به زن شده است. این اتفاق او را مجبور می کند تا دیدگاه خود را نسبت به زنان و جایگاه آنها در جامعه دوباره ارزیابی کند.
پدربزرگ ریان به دست یک کارتل مکزیکی اسیر شده و او تنها سه روز زمان دارد تا او را از چنگال آنها نجات دهد.
دو افسر پلیس از ایالت پنجاب هند، برای انجام ماموریتی راهی لندن میشوند. اما این ماموریت پیچیدهتر از آن چیزی است که انتظار داشتند.
تلما پست، زن 93 ساله، فریب یک کلاهبردار تلفنی را میخورد که خود را نوه او معرفی میکند. او برای پس گرفتن اموال دزدیدهشده، سفری پرماجرا در سراسر شهر آغاز میکند.