گروهی شبه نظامی به کاخ سفید حمله کرده و دست به گروگان گیری و قتل می زنند این در حالی است که فردی برای نجات گروگانها شتافته و …
یک موجود بالدار از هزار سال پیش تاکنون هر ۲۳ سال جان تازه می گیرد تا به مدت ۲۳ روز از بدن انسان هایی که قربانی او می شوند تغذیه کند. رویدادهای فیلم در آغاز روز ۲۲ اتفاق می افتد بطوریکه این موجود تنها ۲ روز مهلت دارد قربانیان بیشتری را از میان افراد بشر شکار کند. این موجود از قدرت شگرفی در پرواز سریع برخوردار است و برای اولین بار در قالب مترسکی در یک مزرعه ذرت ظاهر می شود که در انتظار شکار فرزند مردی است به اسم جک تاگرت . با ربودن این کودک، جک تاگرت در صدد انتقام از موجود بالدار می شود و …
داستان رابطه ۱۰ ساله یک ترن-س زن با عشقش… ( ترن-س زن به افرادی گفته میشود که در زمان تولد با اندام جنسی مردانه متولد شدهاند ولی در جامعه به عنوان یک زن شناخته میشوند.)
لس آنجلس، اوايل دهه ي 1950: شهري که رفته رفته رونق مي گيرد و خود را از شر تصوير يک شهرک پرت و دور افتاده خلاص مي کند. به واسطه رسانه ي جديد تلويزيون، لس آنجلس را به عنوان آرمان شهر آينده تبليغ مي کنند و حتي از آن به منزله ي بهشت روي زمين نام مي دهند. اين «تصوير» ي است که از اين شهر ارائه مي دهند. اما واقعيت امر چيزي است که کاملا متفاوت...
زمانی که موجودات فضایی به زمین حمله می کنند انسانها رباط های غول پیکری تولید می کنند و سوار بر آن به جنگ با موجودات فضایی می روند و...
داستان در رابطه با مترسک ادم خوار و عجیبی است با ویژگیهای خفاشی که هر ۲۳ سال یکبار ۲۳ روز به سراغ مردم می اید تا حسابی شکمشو سیر کنه و حالا روز ۲ است و بار دیگر امده تا قربانی بگیرد و اولین قربانی پسر بچه روستایی است از طرفی یک سری بچه های مدرسه ای برای اردو به نزدیکی ان شهر امدند و بی خبر از حوادث…
کو تنگ دوستان زیادی دارد اما مخالفت شدیدی با دختری دارد که نمی داند این نفرت از روی علاقه است و یا لجاجت. در دبیرستان آن دو مجبور می شوند کنار هم بشینند و این اتفاقات جدیدی را رقم میزند ...
یک دختر جوان برمیگرده به شهر دوران کودکیش به جایی که احساس شادی میکرده و در اونجا به عنوان نجات غریق مشغول به کار میشه اما وارد یک رابطه خطرناک با یک نوجوان دردسرساز میشه که…
چاک نولند یکی از کارمندان شرکت پستی فدکس است که در حین یک پرواز چارتر ، هواپیمایش در جنوب اقیانوس آرام سقوط می کند . چاک خودش را به یک جزیره دور افتاده می رساند . نامزد و همکاران چاک پس از مدتی جستجو فکر می کنند چاک مرده و بنابر از جستجو دست می کشند اما …
«باربارا کاوت» (دنچ) سال هاست که در يک مدرسه ي بريتانيايي تدريس مي کند. «شبا هارت» (بلانشت) مورد توجه «باربارا» قرار مي گيرد و اين دو خيلي زود دوست مي شوند. تا اين که يک شب که «باربارا» تا ديروقت در مدرسه مانده شاهد صحنه اي مي شود که نمي بايست مي ديد. حالا او چيزي را مي داند که افشايش ممکن است زندگي خانوادگي «شبا» را به خطر اندازد...