یک دختر هاوایی که از تنهایی رنج میبرد، با موجودی فضایی که از محل خود گریخته، طرح دوستی میریزد. این دوستی به دخترک کمک میکند تا بتواند خانواده از هم پاشیدهاش را دوباره سر و سامان دهد.
داستان، الویرا را دنبال میکند که در سرزمینی که زیبایی برترین ارزش است، با خواهر ناتنیِ بسیار زیبایش به نبرد میپردازد. او در این رقابت بیرحمانه برای رسیدن به کمال ظاهری، برای جلب توجه شاهزاده دست به اقدامات خشونتآمیز میزند.
نخستین سالگرد ازدواج پرنسس اودت و پرنس درک، با آتشسوزیهایی که ناکلز در مزارع به راه انداخته، مختل میگردد. ارباب او، کلاویوس، که سودای تسخیر جهان را در سر دارد، برای رسیدن به این هدف نیازمند تصاحب یک گوی عظیم است. کلاویوس، ملکه اوبرتا و اودت را میرباید و درک ناگزیر به نجات آنان میشود.
در میان حلقههای جرم و جنایت مرتبط با مواد مخدر، خبرچینهای موسوم به «یابا» اقدام به فروش اطلاعات مجرمان میکنند. مجرمان نیز از این اطلاعات به منظور تخفیف در مجازاتهای خود بهره میبرند و در مقابل، نیروهای انتظامی از آن برای انجام دستگیریها استفاده میکنند. بدین ترتیب، «یابا»، پلیس و دادستانها یک مثلث اساسی و تعیینکننده را شکل میدهند.
در پی آشوب در سئول توسط یک شبکه شیطانپرست، پلیس از گروه ماورایی «شب مقدس» برای مبارزه با شر و برقراری نظم کمک میخواهد.
میمی، نوجوان یتیم با پاهایی که شکل طبیعی ندارند، در یک پیتزافروشی واقع در ناپل مشغول به کار است. در یک روز تقدیرساز، او با کارمیلا، دختری جوان که خود را از نسل کنت دراکولا میپندارد، آشنا میشود. این دو تصمیم میگیرند که با یکدیگر از محیط اجتماعی خود جدا شوند.
در نبرد مویه، جیانگ زیا سپاهیان خود را هدایت کرد و موفق شد از تنگه دفاعی عبور کند. شن گونگبائو و تونگتیان جیائوزهو با ادغام نیروهایشان، آرایش کشتار ایزدی را به وجود آوردند تا سلسله ژو و خدایانی را که با آنها مخالف بودند، از میان بردارند. یانگ جیان، نژا و دیگران نهایت کوشش خود را برای دفاع در برابر آنان به کار بستند و در نهایت شن گونگبائو را شکست دادند.
سه بازیگر بداهه که برای کمک به عملیات پلیس استخدام شدهاند، به دلیل عادت به پذیرش بیچونوچرا، ناخواسته وارد دنیای تبهکاران لندن میشوند.
دانشجوی پرستاریِ مراقبتهای تسکینی با آسیب روحی گذشتهاش دستوپنجه نرم میکند که زندگی و کار او را تحتالشعاع قرار داده است.
ژاژا کوردا، بازرگان ثروتمند، تنها دخترش را که یک راهبه است، به عنوان تنها وارث املاکش تعیین میکند. کوردا که در آستانه آغاز سرمایهگذاری جدیدی است، به همراه دخترش به زودی هدف دسیسهچینی سرمایهداران جاهطلب، تروریستهای خارجی و آدمکشهای مصمم قرار میگیرند.