مِل، پس از انتقال از کانون اصلاح و تربیت به زندان بزرگسالان، تحت حمایت و راهنمایی دو نفر قرار میگیرد: شپرد، که منفورترین بزهکار استرالیا محسوب میشود، و وارن، زندانی که قرار است به زودی با عفو مشروط آزاد شود. اما، این رابطه سهگانه شبیه به پیوند پدر و فرزندی که میان این سه نفر شکل میگیرد، در نهایت به فروپاشی و نابودی آنها میانجامد.
در شهر کوچکی، زنی تنها گرفتار صداهایی میشود. این صداها او را وادار میکنند تا افرادی با نیات پلید را به قتل برساند. او همیشه از این قتلها جان سالم به در میبرد و دستگیر نمیشود، اما آخرین قتلش او را به دنیایی از فساد گسترده، قاچاق انسان و تصاویری ماوراءالطبیعه میکشاند.
وو-سئونگ پس از سالها تلاش و پسانداز، سرانجام موفق میشود خانهای برای خود بخرد. اما شادی او دیری نمیپاید؛ زیرا خرید این آپارتمان نه تنها او را با مشکلات مالی و ورشکستگی روبرو میکند، بلکه صداهای عجیب و غریب و آزاردهندهای که از طبقات بالا یا پایین میآیند، آرامش را از او سلب کرده و زندگیاش را به یک کابوس تبدیل میکنند.
در طول فینال جام جهانی بین آرژانتین و هلند، در دوران دیکتاتوری نظامی، گروهی از شکنجهگران تعدادی از جوانان را میربایند. آنچه به عنوان یک بازجویی غیرانسانی آغاز میشود، به جهنم تبدیل میگردد: گروه اشتباهی ربوده شدهاند.
این اثر، مونتاژی از مجموعه «تایسوچه اوب هورو» است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد. این مجموعه شامل ده فیلم کوتاه است که توسط پنج نفر از برجستهترین کارگردانان ژانر وحشت در کره جنوبی کارگردانی شدهاند.
سوپرمن که هم هویت بیگانهی کریپتونی خود را دارد و هم به عنوان خبرنگار کلارک کنت در میان انسانها بزرگ شده است، باید بین این دو جنبه از وجودش تعادل برقرار کند. او که نماد حقیقت، عدالت و ارزشهای انسانی است، خیلی زود متوجه میشود که در دنیای امروز، این اصول دیگر جایگاه گذشته را ندارند و کهنه به حساب میآیند.
در دنیایی قحطیزده و آکنده از زامبیها، یک رزمیکار موی تای برای محافظت از عشق خود به نبرد برمیخیزد.
یک مامور مافیا در آخرین کارش پیش از ترک گروه، دچار مشکل میشود. او که یک پلیس سابق است، تنها یک شب فرصت دارد تا خانوادهاش را از شهر خارج کند تا از مرگ حتمی نجات پیدا کند.
کریس چانی، زندانی سابق که به تازگی آزاد شده، دست به اقدامی بسیار خطرناک میزند: او الیسا، دختر ویسنته، گانگستر بانفوذ را میرباید. این اقدام، کریس و الیسا را در مسیری پرخطر قرار میدهد، چرا که "اِل کوروو"، قاتلی روانپریش که در پی انتقام از خانواده ویسنته است، آنها را تعقیب میکند.
مگپای در یک جامعه کلیسایی منزوی به رهبری پدرش، کشیش، زندگی میکند. با کشته شدن یک مرد، ترس و بدگمانی جامعه را فرا میگیرد و شایعاتی درباره وجود «هیولایی» مرموز در جنگل دهان به دهان میچرخد.