در دشتهای آناتولی،دادستان محلی،کمیسر پلیس و یک پزشکی جستجویی برای پیدا کردن قربانی یک قتل را هدایت می کنند.اما جستجوی حقایق دیگری در مورد قتل را آشکار می کند و...
سال ۱۹۵۴ تدی دنیلز، یک مارشال امریکایی، برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یکی از بیماران بیمارستان روانی اشکلیف به جزیره شاتر می رود. تدی با تحقیقات زیرکانه و مهارتش، خیلی زود سر نخی از معما بدست می آورد...
کارآگاه «جیمی دویل» (جین هاکمن) به همراه دستیارش بادی روسو (روی شیدر) از محموله هروئینی که قرار است به نیویورک وارد شود، مطلع شده و قصد دارند جلوی آن را بگیرند. از طرفی رئیس فرانسوی قاچاقچیان بنام «آلن چارنیر» (فرناندو ری) قصد دارد به هر قیمتی شده محموله را به مقصد برساند...
تعدادی افراد مسن به تلافی قتل بهترین دوستشان گروگان گیری می کنند…
داستان این فیلم در سال 1960 در نیو انگلند اتفاق می افتد. در این سال یک دختر و پسر که عاشق یکدیگر هستند تصمیم می گیرند از محل زندگیشان بگریزند. این فرار سبب می شود تا اهالی منطقه همه جا را به دنبال آنها بگردند و در حین این جستجو اتفاقات مختلفی را پشت سر بگذارند…
«هری» (لتو) و دوست صمیمی اش «تایرون» (وینز)، معتادان فقیری هستند که در کانی آیلند نیویورک زندگی می کنند. «هری» رؤیای فروش نیم کیلو هرویین را در سر می پروراند تا با پول آن بتواند به اتفاق دوست معتاد دیگرش «ماریون»(کانلی)، بوتیک لباسی باز کند...…
زندگی مرموز و اسرار آمیز مردی گوشه گیر که وقتی برای انتقام به محل زندگی دوران بچه گیاش بر میگردد از این رو به آن رو میشود و سعی بر اثبات این دارد که خودش را مردی جانی و آدمکش نشان دهد تا از خانوادهی رانده شدهی خود محافظت کند…
در سال ۲۰۲۷ نسل بشر عقیم شده و مدت هجده سال است که هیچ کودکی بدنیا نیامده است. در این زمان در کشور انگلستان یک حکومت فاشیستی برقرار است که با مخالفین و شورشیان بشدت برخورد می کند. در چنین اوضاعی مردی شکست خورده به اسم تئو فارون که تنها دوستش پیرمردی به اسم جاسپر است، با جولین که در گذشته با او رابطه داشته برخورد می کند. جولین رهبر یکی از گروه های ضد حکومتی است که بیست سال پیش از تئو باردار شده و نوزادی بدنیا آورده اما تئو ناخواسته باعث مرگ این کودک شده است. اکنون جولین از تئو می خواهد که به او کمک کند…
دانشمندان با یک موجود فضایی روبرو می شوند که مدام تغییر شکل می دهد، و در واقع به شکل کسانی که به قتل می رساند، در می آید …
تراویس بیکل جوانی است که دچار بیخوابی است به همین دلیل تصمیم میگیرد تا شبها به عنوان راننده تاکسی در خیابانهای نیویورک مشغول به کار شود. اما شبهای نیویورک مکان خوشایندی برای گذراندن زمان نیست، چرا که خیابان مملو است از بدکارهها، معتادین و انواع انسانهای رنگینپوستی که به خاطر تعلق داشتن به طبقات پایین جامعه راهی جز توسل به بزهکاری ندارند. در این میان تراویس با دختری آشنا میشود که در یک آژانس خصوصی کار میکند اما به دلیل منزوی بودن تراویس رابطهشان راه به جایی نمیبرد. تراویس تصمیم نهایی را میگیرد و عزم خود را جزم میکند تا مانند باران خیابانهای نیویورک را از فساد و آلودگی بشوید...