Suneel

خشونت بین قاچاقچیان چوب صندل قرمز و پلیسی که متهم به سرنگونی سازمان آنها در جنگل های" سِشاچالام" در جنوب هند است ، رخ می دهد...

عشق دو شخصیت با پیشینه‌های متفاوت در دهه ۹۰ میلادی، داستانی غم‌انگیز و عاشقانه را رقم می‌زند و زندگی هر دوی آنها را دگرگون می‌کند.

یک کارمند حسود مخفیانه نوزاد تازه متولد شده‌اش را با نوزاد دوست میلیونرش جابجا می‌کند...

یک جوان از نسل یک خانواده قدرتمند با سابقه‌ای طولانی از خشونت، تصمیم می‌گیرد به این خونریزی پایان دهد و این تصمیم او را به سفری برای کشف خود می‌برد.

داستان ماموری به نام ریشی که به حیدرآباد فرستاده می شود تا به عنوان یک مدرس هندی به عنوان بخشی از یک عملیات مخفی به دانشگاه نفوذ کند‌. او عاشق شاگردش، وینامرا، می شود. ریشی باید اطلاعاتی در مورد کیتو از وایشالی، دیگر دانش آموز کسب کند اما ...

زمانی که یک مریضی مرموز در یک روستای دورافتاده شیوع پیدا می‌کند ، مردم روستا به یک راننده تاکسی به عنوان ناجی خود پناه میبرند ...

مردی به روستای پدر و مادرش باز می گردد تا زمین خود را مطالبه کند. در طول راه، او با یک زن جوان جذاب دوست می شود. اما ...

ساسی (جاگاپاتی بابو) و سایلاجا (پریامانی) که فکر می‌کنند در دوران کالج عاشق شده‌اند، راه‌هایشان را از هم جدا می‌کنند. ده سال بعد ساسی به هند برمی گردد و سعی می کند عشق او را به دست آورد...

بدلکاری دوچرخه زندگی قبلی خود را به یاد می آورد به عنوان یک جنگجو، و به دنبال تناسخ در جسم تازه عشق خود را. شکل شیطانی از گذشته مشترک است تهدید به آنها را برای همیشه از هم ...

پسری که به تماشای فیلم از اتاق پروژکتور دل می بندد چون پدرش یک مرد مسئول پروژکتور است، سعی می کند با استفاده از تجربه تئاترش عشق دختران را جلب کند...