داستان فیلم دربارهی جیک چمبرز یک جوان یازده سالهی ماجراجو و جستجوگر است که در حین این جستجوها سرنخی از یکی دیگر از ابعاد جهان به نام میدورلد را کشف میکند. پس از کشف این راز او وارد سفری به این بعد میشود. جایی که با شوالیهی تنهای مرزنشینی به نام رولاند دسچین برخورد میکند. شوالیه در پی رسیدن به برج تاریک است. جایی که در آخر دنیا واقع شده است. او میخواهد در فضازمان سفر کند و میدورلد را از انقراض نجات دهد. اما او در این مسیر با هیولاهای مختلف و ساحر شروری به نام والتر پدیک برخورد میکند و تا پایان این مسیر با مشکلات زیادی مواجه است...
"جِیک" یک فرد درون گرا میباشد ، بسیار حساس و اینکه آرزو دارد یک هنرمند شود ، تا اینکه در مراسم تشییع جنازه پدربزرگش با "تونی" آشنا میشود ، به صورت غیر منتظره ای با هم صمیمی میشوند ولی داستان از انجا شروع میشود که توسط والدین یکدیگر مورد آزمایش قرار میگیرند و ..