زنی گرفتار نفرینی زامبی میشود؛ نفرینی که مارهایی زنده را در درون بدنش پدیدار میکند. بروجو، مراقب او، تصمیم میگیرد وی را با قطار به لسآنجلس ببرد. در طول سفر با قطار و پس از چندین درگیری، مارهای تحت کنترل بروجو موفق میشوند از او جدا شده و به شکار بپردازند. در همین حین، مسافران عادی و روزمره قطار...
ماجرا در مورد خانواده ای است که در نیویورک رستورانی دارند و در آنجا مشغول به کارند ولی تفاوت آنها با دیگران این است که میتوانند کارهای جادویی عجیبی انجام دهند که خیلی در کارها به آنها کمک میکند ولی با این حال پدر خانواده که به آنها این فنون جادویی را آموزش می دهد از آنها میخواهد تا تمامی کارهای خود را با جادو انجام ندهند و کسی متوجه جادوگر بودن آنها نشود...