پسری به نام پاکالا پس از سفر به سراسر جهان با یک کامیونت و حیوانات خود به خانه باز می گردد. در این فیلم، پاکالا با مشکلات و ماجراهای زیادی روبرو می شود...
زندگی رهبر جنگ داکیا بوربیستا که بین 80 تا 44 قبل از میلاد حکومت کرد و علیرغم فشار قابل توجه جنگ سالاران سلتیک همسایه و شهرهای یونانی ساحل دریای سیاه، یک پادشاهی قوی داکیه را تأسیس کرد...
ولاد تپس که با نام های دیگر به نام های ولاد تیپ کننده و دراکولا شناخته می شود، در میدان جنگ با ترک های عثمانی و در دربار خود با بویارهای مجارستانی می جنگد...
داستان واقعی درباره بزرگترین کارخانه کشتیسازی رومانی در دهه ۷۰ میلادی. راز مونتاژ پروانه غولپیکر سرانجام به دست مردی جسور فاش شد: خود مدیر کارخانه کشتیسازی.
به منظور جلوگیری از اقدام انتقام جویانهی ارتش آلمان به دلیل کُشته شدن یکی از سربازانش، روشنفکرانِ یک روستا دور هم جمع می شوند تا دلقک روستا را متقاعد کنند که قتل را به عهده بگیرد و جان اهالی روستا را نجات دهد...
این فیلم داستان دانیلا پرپلیاک مردی احمق و دست و پا چلفتی که کارها را معکوس انجام می دهد است. یک بار او برای فروش یک جفت گاو نر خوب و سالم راهی بازار شد. در راه بازار گاوها را با یک کیف پول خالی عوض کرد. اما این تنها شروع ماجراهای دانیلا است...
یک پیرمرد و پیرزن هر کدام دختری دارند. تحت تأثیر پیرزن، پیرمرد دختر خود را بیرون محو کرده و او را به دنیای بیرون فرستاده است. به خاطر فضایل او، او از جمعه عظیم الشأن یک صندوق پر از ثروت به دست می آورد. دختر پیرزن نیز به دلایل حسادت، خانه را ترک می کند و سعی می کند او هم هدیه ای از جامعه عظیم الشأن بگیرد، اما خودش در مشکلات بسیار بزرگی قرار می گیرد...
یک معمار نابغه هم از نظر حرفه ای و هم در مورد مسائل قلبی بازنده است. فیلمی درباره آشفتگیهای درونی که ظاهر میشوند، درباره آزادی فکر و عمل، اصالت، ناسازگاری و هر چیزی که مخالف این چیزهاست...
یک مامور پلیس و معلم مدرسه دو تن از شاگردان مدرسه را به میخانه ای برده و از می خواری شان فیلم میگیرند تا درس عبرتی از این عمل ناشایست به دانش آموزان دیگر نشان دهند.
در یکی از بنادر کوچک دانوب، دو زن به طور مخفیانه سوار بر کشتی اتریشی میشوند: هاریکلئا که پس از مرگ شوهر و پسرش، میخواهد با ثروت هنگفتی که از ثروتمندان غارت کرده به استانبول برسد و تاج و تخت را بازپس گیرد.