E.C. Segar

در سال 1986، در شمال کالیفرنیا، زیتون اویل به همراه برادرش کاستور و دوستانشان، برای تماشای بارش شهابی و دنباله‌دار هالی به سفری کمپینگی می‌روند. اما شب هنگام، شهاب سنگی، ملوان زبل را به ماشین کشتاری بی‌رحم و غیرقابل مهار تبدیل می‌کند و شبشان به وحشت بدل می‌شود.

گروهی از دوستان کنجکاو، به منظور بررسی افسانه "مرد ملوان"، که گفته می‌شود کارخانه و اسکله‌های محلی را تسخیر می‌کند، به طور پنهانی وارد یک کارخانه متروکه کنسرو سازی اسفناج می‌شوند.

افسانه ملوان زبل گروهی از مشاوران را آزار می دهد زیرا آنها قصد دارند یک اردوگاه تابستانی را افتتاح کنند.

ملوانی به نام "پوپی" به شهر ساحلی عجیبی وارد می شود. او عاشق شده و برای خود دشمنی خطرناک به وجود می آورد...

انیمیشن‌های یک ساعته که می‌توانند دنباله‌ای از آثار قبلی یا معرفی‌کننده‌ی مجموعه‌های جدید باشند.