فیل شرایبر، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ، در ابتدای همه گیری به همراه همسر و پسرش به همپتون ها می گریزد. بدتر کردن یک وضعیت در حال دشوار، ورود غافلگیرکننده چارلی، هم اتاقی فیل در دانشگاه است. چارلی حافظ برخی از تاریک ترین اسرار فیل نیز هست. با بدتر شدن اوضاع برای فیل، همسر و پسرش عاشق چارلی می شوند . در حالی که چارلی خود را در خانه حبس کرده - رازهایی فاش می شود که خطر آسیب بیشتری نسبت به ویروسی که همه از آن پنهان شده اند را تهدید می کند...
مارگو و تایلر، یک زوج جوان به جزیرهای دورافتاده سفر میکنند تا در یک رستوران منحصر به فرد غذا بخورند، جایی که سرآشپز اسلوویک یک منوی مجلل را با شگفتیهای تکاندهنده آماده کردهاست...
جف" و "آن" دو دوست صمیمی و همکار هستند که رابطه آنها به طور غیرمنتظره ای عاشقانه می شود. حالا آنها در پی تغییر این وضعیت می خواهند تابستانی سرشار از س.ک.س و الکل را تجربه کنند ...
نویسنده ای به نام کارن ایفل (تامپسون) بعد از سال ها تلاش بالاخره رمان خود درباره مردی گوشه گیر به نام هارولد کریک را به پایان می رساند. اما مشکلی اساسی وجود دارد که نامشخص بودن پایان رمان است. یعنی کارن نمی تواند راهی برای کشتن قهرمان اصلی رمانش پیدا کند و این قضیه ذهن این نویسنده را حسابی درگیر کرده است. اما جالب اینجاست که یک هارولد واقعی (فرل) نیز هم زمان در حال تجربه کردن وقایع داستان است.او به شکلی تصادفی با داستان آشنا می شود و به فکر می افتد تا هرچه زودتر جلوی نویسنده را بگیرد و پایان بهتری برای داستان تهیه کند و …
ماجرای فیلم درباره ی داگ ، یک فروشنده ی سوپر مارکت است که مدتها است در ان شرکت به فروشندگی اشتغال دارد. اوضاع به همین روال است تا اینکه داگ متوجه می شود شرکت تصمیم دارد شعبه ی جدیدی راه اندازی کند و از آنجا که سابقه ی داگ بالاست ، او انتظار دارد او را به عنوان مدیر شعبه ی جدید انتخاب کنند…
داستان این سریال در مورد چهار دوست می باشد که درگیر ماجرایی رازآلود می شوند زمانی که یکی از همکلاسی های قدیمی دوره کالج شان بصورت ناگهانی ناپدید می شود...
زندگی با خودت، سریالی در سبک کمدی ساخته تیموتی گرینبرگ و با بازی پل راد است. سریال داستان مردی به نام مایلز را دنبال میکند که برای تبدیل شدن به فردی بهتر، باید تحت یک درمان و آزمایش جدید قرار بگیرد. اما سپس متوجه میشود که یک نسخه جدید و بهبود یافته از خودش جایگزین او شده است. این جانشین به مایلز نشان میدهد که در واقع بدترین دشمن وی، خودش است…
زندگی در گاراژ هنگامی که رئیس جدیدشان وارد کار می شود و مسائل را بهم می ریزد، برای مدیر بخش فنی NASCAR و تیم مسابقه ای گره خورده و از مسیر اصلی شان خارج می شوند.
داستان سریال در دهه 1970 میلادی، در شهر نیویورک میگذرد و از تجارت و کسب و کار موسیقی آن زمان پرده بر میدارد که با مصرف متعدد مواد مخدر، سوءاستفادههای جنسی و شخصی و البته دردسرها و مشقتهای دیسکوهای تازه شکل گرفته، همراه شده بود. ریچی فینسترا تهیه کنندهی ضبط و پخش موسیقی، نقش اول داستان است که در هنگام مواجه با بحرانهای سخت و نفسگیر زندگی، تلاش میکند تا با گرفتن تصمیمات درست حیاتی شرکت خود را احیا کند و خوانندگان نسل جدید موسیقی امریکایی را کشف کند. تصمیماتی که زندگی او را برای همیشه تغییر خواهد داد.