در انتهاي جنگل هاي داخلي امريکا، گروهي از سربازان جنوبي به سرکردگي «سروان پي ير کوردونا» (ريورو) و هم راهش، «توسکارورا» (ميچم)، محموله اي از طلا را از قطار شمالي ها مي دزدند و «سرهنگ کورد مک نالي» (وين) را نيز گروگان مي گيرند. پس از جنگ و در ملاقاتي دوباره، «مک نالي» از «کوردونا» نام خائناني از ميان شمالي ها را که جاي محموله ي طلا را لو داده بودند مي خواهد...
سال 1863. « سروان روپر » ( هولدن ) افسر ارتش شمالىهاست كه در قلعهاى در آریزونا ، مسئولیت اسراى جنوبى را به عهده دارد. او به دلیل رفتار خشنى كه با اسرا و فرارىها دارد، مورد تنفر جنوبىها و حتى همقطاران خودش است. تا این كه « كارلا فارستر » ( پاركر ) براى عروسى دوستش، دختر فرمانده، به قلعه مى آید. اما او در واقع جاسوس جنوبی هاست...
"مایک"، "چیپ" و "لری" سه گروهبان ارتش آمریکا هستد که در سال 1870 در منطقه سرخپوستان مستقر می شوند. "مایک" و "چیپ" می خواهند تا تصمیم "لری" برای ترک ارتش و ازدواج با "آملیا" زیبا را تغییر دهند. یک شب آنها با یک برده که رویای وارد شدن به ارتش را دارد آشنا می شوند و...
مكزيك ، سال 1909 . مبارزه ى دهقانان عليه زمينداران به رهبرى « اميليانو زاپاتا » ( براندو ) آغاز مى شود و آنان « رئيس جمهور دياس » را سرنگون مى كنند و « مادرو » ( گوردون ) رئيس جمهور جديد مى شود . اما به رغم مقاصد خيرخواهانه ى « مادرو » ، شرايط براى دهقانان روستايى هيچ تغييرى نمى كند ...
"پیتر پاتر" از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شده و به سمت غرب می رود تا دارائیهای پدر خود را بدست آورد. او وقتی به شهر می رسد متوجه می شود همه اهالی شهر از پدرش طلبکار بوده و همه دارائیهای او از بین رفته است...