«فرانک کراس» (بيل موراي)، مدير شبکه ي تلويزيوني IBC نيويورک، با بي رحمي با کارمندانش رفتار مي کند و در شب کريسمس با روح رئيس سابقش، «لو هيوارد» فورسايت) روبه رو مي شود که به او هشدار مي دهد پس از چندي سه روح ديگر به ملاقاتش خواهند...
وکيل جوان، «آرتور کرکلند» (پاچينو)، در کارش دچار دردسرهاي بسياري مي شود؛ به خصوص وقتي که تصميم مي گيرد دفاع از «قاضي فلمينگ» (فورسايت) را - به اتهام هتک حرمت - به عهده گيرد...
سال 1863. « سروان روپر » ( هولدن ) افسر ارتش شمالىهاست كه در قلعهاى در آریزونا ، مسئولیت اسراى جنوبى را به عهده دارد. او به دلیل رفتار خشنى كه با اسرا و فرارىها دارد، مورد تنفر جنوبىها و حتى همقطاران خودش است. تا این كه « كارلا فارستر » ( پاركر ) براى عروسى دوستش، دختر فرمانده، به قلعه مى آید. اما او در واقع جاسوس جنوبی هاست...
»پري اسميت« (بليک) و »ديک هيکاک« (ويلسن)، دو يار هم بند در زندان ايالتي کانزاس، پس از آزادي به دنبال راهي براي کسب پولي هنگفت و بي دردسر هستند. آن دو براي سرقت اين پول راهي خانه ي »کلاترها« مي شوند. اما چون نتيجه اي نمي گيرند، همه شان را مي کشند.
هنگامی که معشوق او کشته می شود، همسر مردی ثروتمند متقاعد می شود که مرگ خود را جعل کند، که او را به اعماق فجور می کشاند تا اینکه سرنوشت او را با پسر گمشده اش که از هویت واقعی او بی خبر است، دوباره پیوند می دهد...
به منظور بدست آوردن اطلاعات برای اولین حمله هوایی به توکیو،یک زیردریایی آمریکایی بطور مخفیانه وارد خلیجی در توکیو شده و تیمی جاسوسی وارد ساحل می کند و...
"استیو وگنر" یکی از اعضای پلیس سلطنتی کانادا، در تعقیب و گریزی تمام عیار، یک جاسوس آلمانی را دستگیر می کند، اما پس از مدتی او از اردوگاه اسرا فرار می کند و...